«آیشمن در اورشلیم» (گزارشی در باب ابتذال بشر) تحلیل بحث برانگیز و ژورنالیستی ست از ذهنیتی که پرورش دهنده ی هولوکاست بود. این کتاب را «هانا آرنت»، نظریه پرداز و فیلسوف آلمانی در سال 1963 نوشته است. آرنت که خود یهودی بود، در زمان به قدرت رسیدن «آدولف هیتلر» از آلمان فرار کرد و پس از جنگ برای «نیویورکر» از دادگاه «آدولف آیشمن» گزارش تهیه کرد.گزارش معتبر و خیره کننده هانا آرنت از محاکمه ی آدولف آیشمن (یکی از سردمداران آلمان نازی) برای اولین بار در سال 1963 به عنوان یک سری مقالات در نیویورکر منتشر شد. آیشمن یکی از قسی القلب ترین فرماندهان نازی بود که لقب قصاب اروپا را گرفته است. آرنت در این مقالات به شرح محاکمه ی او پرداخته است. این کتاب نسخه اصلاح شده ی آن مقالات است که در سال 1996 منتشر شد و شامل مطالبی است که پس از برگزاری دادگاه روشن شد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
همچنین متن آرنت به طور مستقیم به بحث و جدال ناشی درباره ی خودش پرداخته است. کتاب «آیشمن در اورشلیم» یک پیروزی بزرگ روزنامه نگاری توسط یک روشنفکر با نفوذ منحصر به فرد است. «آیشمن در اورشلیم» به همان اندازه که آموزنده است بسیار تکان دهنده نیز است - نگاهی متفاوت به یکی از ناآرام ترین (و آشفته ترین) مسائل قرن بیستم.
آرنت در این کتاب مسئله ی شر را در دل این جنایت بزرگ در تاریخ بشری ریشه یابی کرده، به دنبال عوامل آن گشته و تحلیل های خود را از آن ارائه می کند.
قسمت هایی از کتاب آیشمن در اورشلیم
عنی آقای هاوزنر واقعا باور داشت که اگر دادگاه نورنبرگ آیشمن را در جایگاه متهم نشانده بود، توجه بیشتری به سرنوشت یهودیان نشان می داد؟ ابدا. او هم مانند تقریبا هرکس دیگری در اسرائیل، باور داشت که فقط یک دادگاه یهودی می تواند عدالت را در حق یهودیان جاری کند و این وظیفهٔ یهودیان است که به قضاوت دشمنانشان بنشینند. به همین دلیل، حتی یک اشارهٔ کوچک به تشکیل دادگاه بین المللی برای محاکمهٔ آیشمن، نه بابت جنایت «علیه مردم یهود»، بلکه بابت جنایت علیه بشریت که بر پیکرهٔ مردم یهود ارتکاب یافته است، در اسرائیل با مخالفت تقریبا همگانی روبه رو می شد. آن لاف عجیب «ما قائل به هیچ نوع تفکیک قومیتی نیستیم» هم از همین جا می آید، که البته در اسرائیل چندان عجیب به نظر نمی رسید، اینجا قواعد شرع خاخامی بر احوال شخصیه {و نسب} شهروندان یهودی حاکم است و در نتیجه هیچ یهودی ای نمی تواند با یک غیریهودی ازدواج کند؛ ازدواجی که خارج از اسرائیل منعقد شده به رسمیت شناخته می شود، اما فرزندان حاصل از ازدواج های مختلط، قانونا حرام زاده اند (فرزندان والدین یهودی که خارج از ازدواج متولد شوند مشروع هستند)، و اگر کسی مادر غیریهودی داشته باشد، نه می توان با او ازدواج کرد و نه اجازهٔ دفن او را می دهند.
(فیلیپ گیلون۳۰ اخیرا در نشریهٔ جبههٔ یهود۳۱ نوشت: «استدلالی که علیه ازدواج مدنی وجود دارد این است که در میان خاندان اسرائیل رخنه می افکند و یهودیان این کشور را از یهودیان دیاسپورا جدا می اندازد»). حالْ علتش هرچه که بود، بی شک ساده لوحی دادستان در محکوم کردن قانون ننگین نورنبرگ (مصوب ۱۹۳۵)، همان قانون نازی که ازدواج مختلط و رابطهٔ جنسی میان یهودیان و آلمانی ها را ممنوع می کرد، شگفت انگیز بود. خبرنگاران آگاه تر، کاملا به این وضع کنایه آمیز واقف بودند اما در گزارش های خود به آن اشاره نمی کردند. گمان می کردند حالا وقتش نیست به یهودیان بگوییم قوانین و نهادهای کشور خودشان چه اشکالاتی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید