راوی از شخصیت ابراهیم، از جایگاه او در میان مردم محله، از کمکهای بیدریغ او به سربازان جبهه ها، از خلق و خو و مهربانی او و از احساس و علاقه خود به او سخن می گوید. از آن شب که محله به خمپاره بسته شد و ابراهیم دو پایش را ازدست داد، در حالی که آخرین لحظات زندگیش هم پوتینی به دستش بود و در دست دیگرش سوزنی و بر لبهایش لبخندی.
نویسنده
غلامرضا امامی
تصویرگر
بهرام خائف
ناشر
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
موضوع
داستان کودکان
شابک
9789644320132
تعداد صفحه
12 صفحه
قطع و جلد
خشتی شمیز
سال و نوبت چاپ
1401 || چاپ سیزدهم
زبان کتاب
فارسی
.
دیدگاه خود را بنویسید