اذهان درخشان در تاریخ معاصر ما کم نبودهاند و حیف و صدحیفهای بسیار ما برای رفتن این اذهان بزرگ و یگانه از کنارمان نیز؛ حمیدرضا صدر، یکی از همان ذهنهای زیبا و جلوههای منحصربهفرد عشق به زندگی، یکی از همانهاییست که میتوان دربارهاش از تعبیر جولین بارنز استفاده کرد: یکی هست که دیگر نیست! اهالی سینما و نقد فیلم، خیلی پیشتر از اهالی فوتبال او را میشناختند. نوشتههای سینمایی او هم همان حرارت و شور و فهمی را داشت که نوشتهها و گفتههای بعدترش دربارهی فوتبال؛ کدام خوانندهی متون سینمایی وجود دارد که مقالهی بینظیر او دربارهی بازیگری در دههی شصت سینمای ایران را فراموش کند؟
مولف
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
عشق دکتر حمیدرضا صدر به فوتبال و سینما، نمود حقیقی و راستین عشقاش به جهان، انسان و زندگی بود و ازهمینرو هنگامی که از اوایل دههی هشتاد در تلویزیون دربارهی فوتبال شروع به حرف زدن کرد، میلیونها بیننده و شنوندهی شیفته پیدا کرد که از میان کلمهها و جملههای او پیرامون فوتبال، عشق، تعهد و انسانیت را مییافتند. «از قیطریه تا اورنجکانتی» آخرین کتابیست که صدر نوشتهاست؛ زندگینامهای خودنوشت از لابهلای تاریخ، فوتبال و سینما که مردی در مواجهه با مرگ آن را نوشته و تاکید کرده پساز نبودناش منتشر شود. حمیدرضای صدر که در زمان حیاتاش مجموعهای درخور و خواندنی از یادداشت و نقد فیلم، رمان، جستار، تاریخنگاری، خاطرهنگاری و ترجمه به یادگار گذاشت، حالا میتوان به «از قیطریه تا اورنجکانتی: وقایعنگاری یک مرگ از پیش تعیین شده»اش چون ارمغانی نگریست که پس از درگذشت برای خواندن، لذت بردن و یاد گرفتن به دست ما رساندهاست.
دیدگاه خود را بنویسید