آدام گرانت در این کتاب به ما نشان میدهد چطور همۀ ما میتوانیم برای کسب دستاوردهای بزرگتر به پا خیزیم و لازم نیست از دوران کودکی نابغه باشیم.با مطالعۀ کتاب توانمندیهای نهان به این درک خواهیم رسید که شاخص راستین برای ارزیابی توانمندیهای ما، نه بلندای قلهای که به آن رسیدهایم، بلکه میزان مسافتی است که برای صعود به آن قله پشت سر گذاشتهایم.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
این کتاب نقشۀ راهی عملی برای دستیابی به دستاوردهای بزرگتر ترسیم میکند و خواندن آن میتواند نگاه ما را به نحوۀ طی کردن مسیر پیشرفت تغییر دهد.
آدام گرانت در کتاب توانمندی های نهان، نشان میدهد که همۀ افراد قادرند به مدد بهکارگیری برخی اصول توانمندیهایشان را آشکار سازند و از آنها جهت رسیدن به دستاوردهای بزرگتر کمک بگیرند. تمامی رهنمودهای کتاب با ذکر مطالعات علمی پشتیبانی شدهاند، ضمناً گرانت در کتاب خود به روایتهایی از افرادی اشاره کرده که با پشتکار خود و بهرغم موانع پرشمار، توانستهاند به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنند.
گرانت به عنوان یک روانشناس سازمانی، بیشتر دوران حرفهایاش را صرف مطالعۀ نیروهای پدیدآورندۀ پیشرفت انسان کرده است. آنچه طی این مدت دریافته است احتمالاً برخی از پیشفرضهای اساسی در مورد توانمندیهای افراد را به چالش میکشد.
با شرکت در آزمونی که آدام گرانت طراحی کرده است میتوانید توانمندی نهان خودتان را شناسایی کنید و به کمک راهکارهای عملی او، این توانمندی نهان را آشکار کنید.
روانشناسان طی مطالعهای قابلتوجه بر آن شدند تا ریشههای استعداد استثنایی را در میان موسیقیدانان، هنرمندان، دانشمندان و ورزشکاران، تحت بررسی قرار دهند. آنان با ۱۲۰ نفر از مجسمهسازان برندۀ جایزۀ بنیاد گوگنهایم، پیانیستهای تحسینشده و بینالمللی کنسرتها، ریاضیدانان برندۀ جوایز مهم، پژوهشگران مغز و اعصاب پیشگام، شناگران المپیک و برترین تنیسبازان جهان و نیز والدین، معلمان و مربیان این افراد مصاحبههایی گسترده انجام دادند. این پژوهشگران پسازآنکه دریافتند تنها تعداد انگشتشماری از این افرادِ موفق در دوران کودکیشان نابغه بودند، حیرت کردند.
در میان مجسمهسازان حتی یک نفر از سوی معلمان هنر مقطع ابتدایی شناسایی نشد که از توانمندی ویژهای برخوردار بوده باشد. چندنفری از پیانیستها قبل از نُهسالگی در مسابقاتی بزرگ مقام آورده بودند، اما باقی آنان صرفاً در قیاس با خواهر و برادرهایشان مستعدتر به نظر میرسیدند. گرچه ریاضیدانان و متخصصان مغز و اعصاب، اغلب در دوران دبستان و راهنمایی عملکردی خوبی داشتند، منتها در بین سایر دانشآموزان قوی کلاسشان برجسته به حساب نمیآمدند. ندرتاً در میان شناگران افرادی یافت میشدند که در دوران کودکیشان رکوردی ثبت کرده باشند؛ اکثر آنان در مسابقات محلی پیروزیهایی به دست آورده بودند اما در رقابتهای قهرمانی منطقهای یا ملی نه. بیشتر تنیسبازان در دوران آغازین مسابقاتشان شکست خورده بودند و چند سالی طول کشیده بود تا بتوانند در قامت بازیکنان برتر محلی قد علم کنند.
مشخصهای که توسط مربیان این افراد مورداشاره قرار گرفته بود نه استعداد استثنایی آنان که انگیزۀ استثناییشان بود. انگیزۀ آنان هم البته روندی ثابت نداشت؛ آنان به احتمال زیاد کار خودشان را با مربی و معلمی آغاز میکردند که فراگیری را برایشان به فرایندی سرگرمکننده بدل ساخته بود. روانشناس ارشد این پژوهش در جمعبندی مطالعه چنین میگوید: «اگر شرایط مناسب برای یادگیری فراهم شود، تقریباً همۀ افراد دنیا میتوانند هر مهارتی که فرد دیگری آموخته را فرابگیرند…»
این شواهد بر اهمیت شرایط یادگیری تأکید دارند.
هنگامیکه توانمندیها را مورد ارزیابی قرار میدهیم، با تمرکز کردن بر نقاط آغازین – تواناییهایی که به نحوی بلافصله قابلمشاهدهاند – مرتکب خطایی اساسی میشویم. در جهانی که دلمشغول استعدادهای ذاتی است، این تصور غلبه دارد که آن افرادی خواهند درخشید که فوراً برجستگیهایشان را نشان بدهند. اما درواقع افراد بسیار موفق در استعدادهای اولیهشان آشکارا باهم متفاوتاند.
شما نمیتوانید از نقطۀ آغاز اوجگیری افراد دریابید که آنان درنهایت در کجا فرود خواهند آمد. هر فردی در صورت برخورداری از فرصت و انگیزۀ مناسب برای یادگیری میتواند مهارتهایی را برای دستیابی به دستاوردهای بزرگتر در خودش پرورش دهد.
مسئلۀ مهم در باب توانمندیها، نقطۀ شروع شما نیست، بلکه مسئلۀ مهم میزان مسافتی است که طی میکنید. ما باید کمتر بر نقطۀ شروع و بیشتر بر مسافت طی شده تمرکز کنیم.
سه بخش اصلی کتاب توانمندی های نهان:
کتاب توانمندی های نهان به سه بخش تقسیم میشود. بخش نخست، مهارتهای کرداری خاصی را بررسی میکند که ما را به قلههایی بلندتر میرسانند. شما این مهارتها را از بوکسوری که حرفۀ معماری آموخته، زنی که با بدل شدن به انسانی اسفنجی از فقر گریخته و افرادی که در تحصیل درسی خاص مشکل داشتهاند اما اکنون در همان حوزه جزء بهترینهای جهاناند، فرا خواهید گرفت.
بخش دوم کتاب دربارۀ آفرینش ساختارهایی برای حفظ کردن انگیزه است. افراد حتی در صورت برخورداری از مهارتهای منش هم از شر فرسودگی شغلی، تردید یا رکود مصون نیستند. بااینهمه رسیدن به دستاوردهای قابلتوجه، مستلزم اعتیاد به کار نیست و لازم هم نیست که تا مرز از پای افتادگی به پیش بروید. برای روشنتر شدن مفهوم داربستسازی شما را با موسیقیدانی آشنا میکنم که برای غلبه بر نوعی کمتوانی دائمی، سازهای موقتی خلق کرد، یک مربی که بازیکنی ضعیف را به یک ستاره بدل ساخت و گروهی از افسران نظامی ناشناخته که ثابت کردند همگان در موردشان بر خطا هستند. شما درخواهید یافت که چرا بدون تمرین کردن، هر اقدامی ناکامل است، متوجه میشوید که چرا دور زدن میتواند بهترین روش برای حرکت روبهجلو باشد و میفهمید چرا خوداتکایی به معنای تنهایی کار کردن نیست.
بخش سوم بر ساختن سیستم هایی با هدف گسترش فرصتها تمرکز دارد. همان درهایی که جوامع قاعدتاً باید بر روی افراد با توانمندیهای بالا بگشایند، درهاییاند که اغلب بر روی افرادی که با بزرگترین موانع رو در رو شدهاند، بسته میشوند. در اِزای هر فرد استثنایی که بهرغم دستکم گرفته شدن یا نادیدهانگاری، پیشرفت میکند، هزاران نفر وجود دارند که هرگز بخت پیشرفت را نخواهند یافت. شما طی این بخش میآموزید تا مدارس، تیمها و مؤسساتی طراحی کنید که بهجای هدردهی توانمندیها به پرورش آنها بپردازند. شما به واسطۀ بازدید از کشوری که یکی از موفقترین نظامهای آموزشی جهان را بنا کرده، خواهید دید چطور میتوانیم به پیشرفت تکتک کودکانمان یاری برسانیم. مطالعۀ یکی از معجزهآساترین عملیاتهای امداد در تاریخ بشر، نشان خواهد داد که برای ساختن گروهها چه مؤلفهای حتی از مجموع اجزای تشکیلدهندۀ آنها هم مهمتر است. در ضمن برای آنکه دریابید چطور میتوانید روند گزینشهای ناقص را اصلاح کنید، شما را به پشتصحنۀ فرایند گزینش فضانوردان ناسا و روند پذیرش در آیوی لیگ خواهم برد. میتوان با اصلاح کردن نظامهایی که زودتر از موعد مناسب افراد را حذف میکنند، بخت پیشرفت افراد ضعیف و دیرشکوفا را بهبود بخشید.
دیدگاه خود را بنویسید