تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشم‌اندازی در گذشته باز می‌شد

رمان با صحنه‌ای ناگهانی و پر تنش آغاز می‌شود: یک زن دفتر یادداشت خود را در یک فروشگاه تجهیزات شکار جا می‌گذارد و این امر سبب می‌شود تا فروشنده از روی کنجکاوی آن را ورق بزند و با این کار، دری به دنیای او باز شود که شاید هرگز نباید باز می‌شد. محسنی در این رمان، از تکنیک‌های داستان‌گویی چند صدایی بهره می‌گیرد و با خلق خرده روایت‌هایی جذاب و ماجراهایی غافلگیرکننده، مرزهای بین واقعیت و خیال را مبهم می‌سازد. در واقع، هر فصل از کتاب تکه‌ای از معما است که خواننده را به چالش می‌کشد تا با قطعات پازل درون‌مایه‌ای رمان، تصویر کاملی از داستان را در ذهن بسازد. تعقیب این مرد و زن که از طریق دفترچه یادداشت‌ها با یکدیگر گره خورده‌اند، سفری را رقم می‌زند که مخاطب را از شهرها و روستاهای مختلف عبور می‌دهد و از زمان حال به گذشته‌های دور و نزدیک می‌برد. این سفر، پنجره‌ای است به زندگی‌های متفاوت و تجربیاتی که شخصیت‌ها از آنها عبور کرده‌اند.
شاید جالب‌ترین ویژگی این رمان، نوع پرداخت شخصیت‌ها باشد؛ محسنی توانسته است که هر یک از آن‌ها را با جزئیات دقیق و لایه‌های روانشناختی عمیق ترسیم کند. او به خوبی نشان می‌دهد که چگونه هر شخصیت با گذشته خود دست و پنجه نرم می‌کند و چگونه این گذشته بر انتخاب‌ها و رفتارهای کنونی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. رمان در پرده‌برداری از رازهای زندگی شخصیت‌ها، به موضوعات عمیق‌تری همچون از دست دادن، خیانت، آرزو، و تلاش برای یافتن معنا در زندگی می‌پردازد. با این حال، محسنی از پرداختن به سنگینی و درام موضوعات دوری نمی‌کند و به جای آن، به شیوه‌ای هنرمندانه تعادل میان طنز و تراژدی را حفظ می‌کند. «تکثیر نابهنگام یک پنجره» نه تنها داستانی است درباره دو شخصیت که به طرز غیرمنتظره‌ای با یکدیگر پیوند می‌خورند، بلکه اثری است که به ما نشان می‌دهد چگونه می‌توان از طریق دریچه‌ای به گذشته، به درکی تازه و معنادار از حال رسید. این کتاب برای آن دسته از خوانندگانی که به دنبال یک رمان پیچیده با زبانی شاعرانه و لایه‌های عمیق فلسفی هستند، مطلوب واقع خواهد شد.