خرس و پرنده دوستان جانجانی همدیگرند. آنها نقشه کشیدهاند که دنبال ماجراجویی بروند اما وقتی سر و کلهی قورباغه پیدا میشود، خرس همه چیز را فراموش میکند. وقتی خرس و قورباغه راه میافتند که برای پیکنیک به دریاچهی بزرگ آبی بروند و غذای خوشمزهای بخورند، پرنده آنقدر عصبانی است که با آنها نمیرود. اما چیزی نمیگذرد که جان قورباغه به خطر میافتد... آیا پرنده غرورش را زیر پا میگذارد و برای نجات او دست به کار میشود؟
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
گروه سنی
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
جوایز
بخشی از کتاب :
«اوووئک! اوووئک!» «فیشش! فیشش!» «من خواب جینی را میبینم, دختری با موهای قهوهای روشن...» با حضور حیوانات خانگی، خانهی تعطیلات پُلی پر از سر و صدا و جنجال است. خوکچههای هندی، مرغ مینا و دوریس, مار خانگی, همگی حرفی برای گفتن دارند. اما مامانِ پُلی نظرش چیست؟ دوریس کجا غیبش میزند؟
دیدگاه خود را بنویسید