کامو خطیبی چیره دست بود، علاوهبر اینکه قدرتی در نویسندگی، جستارنویسی، تفکر فلسفی و روزنامه نگاری داشت، سخنرانی های او چندان مشهور و متواترند که انگار آن ها را در گوشه و کنار خوانده ایم. او فریاد آزادی و حرمت به انسان را برمیآورد، حال این فریاد برای یادبود پایان جنگ باشدیا در اوج التهاب در الجزایر عزیزش، در نکوهش نازیسم آتش افرپز باشد یا نفی کمونیسم. نویسندهی طلعون هیچگاه رحم نکرده به اندیشه هایی که انسان را به هر شکلی مبتذل و تحت انقیاد ایدئولوژی میخواست. بر ضد «چوبه های دار» سخن گفت، بر ضد تمام دیکتاتور ها و بر ضد تانک هایی که بیمحابا از روی آدم ها رد می شدند. کلمات کامو کهنه نشدهاند و ، برعکس زمان تازهتر شان کرده است. این سخنرانی ها صدایی است که هیچگاه فراموش نشد. کامو در یکی از این سخنرانی ها با نسل های تازه می گوید : «آنچه را بر ما گذشت از یاد نبرید تا به آزادی، به حقوق و تکالیفش، وفادار بمانید. از یاد نبرید تا هرگز نپذیری، هرگز، که کسی هر قدر هم بزرگ یا حزبی هرقدر هم قوی به جای شما فکر کند و راهتان را به شما دیکته کند.»
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
قسمت هایی از کتاب در دفاع از فهم
بخشی از سخنرانی دانشگاه اوپسالا چهاردهم دسامبر 1957، «نتیجه گیری من آسان خواهد بود. حتی در میان همین هیاهو و وحشت تاریخمان می گویم: «خوش باشیم». باید خوش باشیم که مرگ اروپای دروغ گو و راحت طلب را به چشم دیده ایم و با حقایقی تلخ و بی رحم مواجه شده ایم.خوش باشیم، در مقام انسان، چون فریبی قدیمی رنگ باخته و واضح و روشن می بینمم آن چیزی را که تهدیدمان می کند و خوش باشیم در مقام هنرمند که بیدار شده ایم و گوش هایمان باز است و چاره ای جز تماشای فلاکت، زندان ها و خون نداریم. اگر در برابر این نمایش بتوانیم یاد روزها و چهره ها رادر خاطر نگه داریم و اگر در برابر زیبایی جهان بتوانیم ستم دیدگان را از یاد نبریم آن وقت است که هنر غرب آرام آرام شکوه و توان خویش را بازخواهد یافت.
دیدگاه خود را بنویسید