دیگر رنگ دنیا را نخواهم دید

احمد آلتان به اتهام همکاری در ایجاد کودتا علیه حکومت اردوغان به حبس ابد محکوم شده است. او در این کتاب، به خاطرات و روایات خود از اتفاقاتی که از سر گذرانده می‌پردازد. زندگی‌ او تنها به یک سلول کوچک محدود شده اما با این‌حال، آلتان از امید و آرامشی می‌نویسد که حتی در دل‌سخت‌ترین شرایط هم بر ذهن او حاکم است. آلتان معتقد است که اکنون در‌حال گذراندن وقایعی‌ست که گویی سال‌ها پیش و در آثارش آن را پیش‌بینی کرده بود.
براساس آن‌چه در کتاب «دیگر رنگ دنیا را نخواهم دید» آمده، حدود نیم‌قرن قبل، پدر احمد آلتا، روزنامه‌نگار، رمان‌نویس و نماینده‌ی مجلس نیز به وسیله‌ی حکومت قبلی دستگیر شده بود. همان روزی که برای دستگیری پدر به خانه‌شان آمدند، آلتان پدر با اقتدار و خونسردی به پلیس‌ها قهوه تعارف کرد. مشابه این اتفاق برای احمد آلتان هم افتاد. نگهبان در مسیر زندان به او سیگار تعارف کرده بود، و پاسخ مقتدرانه‌ی احمد به او این‌چنین بود: «من فقط وقتی سیگار می‌کشم که مضطرب باشم!» همین برخورد به او چنان قدرت درونی‌ای القا کرد که توانست موقعیت‌های سخت‌تری را دوام بیاورد. به گفته‌ی خودش، واقعیت نتوانسته بود او را تسخیر کند، بلکه او خود بر واقعیت غلبه کرده بود.
این کتاب به همان اندازه که وقایع زندان را روایت می‌کند، راوی زیبایی آزادی و جادوی نوشتن ا‌ست. آلتان اعتقادی قوی به این موضوع دارد که شاید بتوانند او را زندانی کنند، اما نمی‌توانند او را در جایی که می‌خواهند متوقف کنند. او می‌گوید: «مانند همه‌ی نویسندگان، من هم از قدرت جادو بهره‌مندم؛ من قادرم به آسانی از دیوارهایی که شما ساخته‌اید عبور کنم.»