کتاب «رازهای پرنسس دو کادینیان» داستان کوتاهی از آنوره دو بالزاک است که در سال 1839 منتشر شد. این داستان در واقع بخشی از صحنه های زندگی پاریسی است. این داستان پتانسیلی دارد که میتواند به عنوان یکی از منابع حوزه مطالعات زنان مورد استفاده قرار گیرد. و در واقع یکی از جالب ترین مطالعات زنان است. چهره های مهمی از دنیای بالزاک وجود دارند، از جمله دو دندی جاودانه، اوژن دو راستیناک و ماکسیم دو تریل، و همچنین مارکیز. اما آن دنیا بازی بسیار ظریفتری نسبت به سالنهایی با دسیسههای کوچک دارد. این یک بازی خاص اغواگری است...بالزاک در نامه ای به اولین هانسکا به تاریخ 15 ژوئیه 1839، داستان کوتاه خود را چنین خلاصه می کند: «این بزرگترین کمدی اخلاقی است که وجود دارد. این انبوهی از دروغ است که از طریق آن یک زن سی و هفت ساله، دوشس موفرینئوس، که به طور متوالی شاهزاده کادنیان شد، موفق می شود تا چهارده سالگی خود را به عنوان یک قدیس، یک دختر جوان با فضیلت و متواضع بپذیرد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
قسمت هایی از کتاب رازهای پرنسس دو کادینیان
این زن، که با نام اولش یعنی دوشس دو موفرینیوز شهرهٔ خاص وعام بود، خط مشی عاقلانه ای اختیار کرد و آن زندگی در انزوایی کامل و خودخواسته بود تا با این ترفند گذشته اش از اذهان عمومی پاک شود. پاریس در گیرودار سیلابی از حوادث سرگیجه آورْ روزگار می گذراند و بدین سان دیری نپایید که دوشس دو موفرینیوز که در لفاف لقب جدید، پرنسس دو کادینیان، مستور مانده بود از یادها رفت. لقب جدید برای اغلب صاحب منصبان تازه به دوران رسیدهٔ انقلاب ژوئیه نامی ناشناس و مجهول بود. لقب دوک بلندمرتبه ترین لقب اشرافی در فرانسه است که حتی از عنوان شاهزاده هم برتر است، هر چند اگر نظریهٔ نشان شناسی را دور از هرگونه سفسطه مطمح نظر قرار دهیم، عناوین و القاب به هیچ وجه بر مزیت خاصی انگشت نمی گذارند و بر تساوی کامل بین نجیب زادگان دلالت دارند. در روزگاران پیشین نیز خاندان پادشاهی فرانسه نگهبان این مساوات تحسین برانگیز بوده اند؛ و در زمانهٔ ما نیز این برابری همچنان پابرجاست و شاهان مراقب اند تا دست کم در نام گذاری اولادشان به لقب سادهٔ کنت قناعت کنند.
دیدگاه خود را بنویسید