اشتباه من همین بود....تویی که رو دریا بودی اینو خوب میدونی دریا میگم اون سامون چهل متریه اون شبای مهریره که آب سیاه مثل قیرع آسمون عین فولاد شبایی که شیشه عمرتو میگیری دستت و میری توی ظلمات که تور پهن کنی اونوقت لتکات مثل ننو روی مج تاب میخوره و تو میون بخارایی که از روی دریا بلند میشه،نورافکن گشتیا رو میبینی و تو دلت میگی یا امام رضا جم بخوری شیش تا تیر دال به دال تو شکمته...اینا رو میگم که یادتون باشه من از کجا به کجا اومدم از ظلمات تو نور درست مثل پشه چموشی که عوضی نشسته باشه روی کندوی عسل و همون جا چارچنگولی مونده باشه.
دیدگاه خود را بنویسید