فارنهایت 451

ری بردبری / مژده دقیقی / نشر ماهی

از {{model.count}}
165,000
140,250 تومان
15%
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
موجودی: {{ (1 > 2147483646) ? "نامحدود" : (model.stock || 1) }} عدد
کمی صبر کنید...

رمان فارنهایت 451، رمان موفق ری بردبری در عرصه ی بین المللی و شاهکار ادبیات قرن بیستم است و داستان آن، در آینده ای تاریک و پادآرمان شهری اتفاق می افتد. گای مونتاگ، شخصیت اصلی رمان فارنهایت 451، یک آتش نشان است؛ اما نه یک آتش نشان معمولی. شغل او سوزاندن کتاب هایی است که قدغن شده اند و منشأ اصلی اختلافات و بدبختی ها به حساب می آیند. با این حال، مونتاگ احساس خوشبختی نمی کند و دعوا و اختلاف، در زندگی مشترکش موج می زند. آیا کتاب هایی مخفی شده در خانه اش وجود دارند؟ یابنده ی مکانیکی سازمان آتش نشانی که مسلح به سمومی کشنده است و با چندین هلیکوپتر همراهی می شود، آماده ی ردیابی و دستگیری مخالفینی است که با حفظ و مطالعه ی کتاب ها، به جنگ با جامعه برخاسته اند..

مولف
ری بردبری
مترجم
مژده دقیقی
ناشر
ماهی
موضوع
داستان انگلیسی
شابک
9789642093663
تعداد صفحه
181 صفحه
قطع و جلد
رقعی شومیز
سال و نوبت چاپ
1401 || چاپ چهارم
زبان کتاب
فارسی

رمان فارنهایت 451، رمان کلاسیک و پادآرمان شهری ری بردبری، در کنار آثاری همچون 1984 از جرج اورول و دنیای قشنگ نو از هاکسلی، به عنوان تشریحی پیش گویانه از برده داری رسانه ها، مواد مخدر و پیروی از الگو ها در تمدن غرب قرار می گیرد. نثر قدرتمند و شعرگونه ی ری بردبری با بینشی خارق العاده از ظرفیت بالقوه ی فناوری ترکیب شده و رمانی خلق می کند که با گذشت دهه ها از اولین انتشارش، همچنان درخشش و قدرت خود در شوکه کردن مخاطب را حفظ کرده است.


قسمت هایی از کتاب:

از شعله افکن ستبر برنجی که در دست داشت و سرش مثل کله ی افعی می نمود، مایع محترقه و زهرآگینی درفضا پخش می شد. خون در رگ هایش به سرعت می دوید، کوبش نبض هایش از زیر پوست طنین می افکند. دستانش به مهارت سرپنجه استادی سرگشته که سمفونی آتش و داغ سوزنده را می نوازد، به حرکت در آمد تا آخرین شکوفه های فرهنگ و ادب را به غارت ستاند. 

 شما مثل دیگران نیستید، دیگران را من خوب می شناسم، از حالشان باخبرم، وقتی حرف می زنم شما برخلاف دیگران به من نگاه می کنید. دیشب وقتی که از ماه سخن گفتم شما سرتان را بالا کردید و به ماه چشم دوختید. دیگران هرگز چنین کاری را نخواهند کرد. 

 چشماتو با چیزای عجیب پر کن. طوری زندگی کن که انگار ده ثانیه دیگه قراره بمیری. دنیا رو ببین. جالب تر از هر رویاییه که تو کارخونه ها ساخته می شه. دنبال ضمانت نباش، دنبال وثیقه نباش، هیچ وقت همچین حیوونی نبوده. و اگر هم بوده از اونایی بوده که تمام روز رو بالای یه درخت لم می ده و تمام زندگیشو می خوابه. لعنتی. درختو تکون بده و این نماد تنبلی رو با سر بنداز زمین.

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

محصولات مرتبط