کتاب «قصههایی از موسیقی»، مجموعهای متشکل از ۱۵ داستان کوتاه و افسانه دربارهی موسیقی است. داستانها به شیوهای ملموس از نوازندگان موسیقی، سبک زندگی آنها، و تاثیر نواختن بر روح و مغز و … میگوید. یکی از داستانها بهنام نیلبک چوپان، افسانهای روسی، دربارهی پسرکی به نام ایوانوشکا است که خانوادهی فقیری دارد. ایوانوشکا که نیلبک مینوازد برای کمک به خانودهاش به روستاهای دور میرود تا بتواند کاری دستوپا کند. اما هیچکس احتیاجی به کارگر نداشت. تا اینکه دهقانی او را برای شغل چوپانی استخدام کرد. دهقان به ایوانوشکا گفت که اگر گوسفندان را سالم برگرداند در آخر به او دو برابر پول خواهد داد و اگر حتی یک گوسفند هم از دست برود یا گم شود به او هیچ پولی نخواهد داد. در کمال ناباوری ایوانوشکا هر بار گله را با تعداد کامل بازمیگرداند. به این ترتیب سه ماه گذشت. دهقان که هیچوقت مرذی به چوپانها نداده بود، متعجب از چرایی گم نشدن گوسفندها در این مدت بود. برای همین پوستی گوسفندی بر تن کرد و قاطی گوسفندها به چرا رفت. تا ببیند ایوانوشکا چهکار میکند؟
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
کتاب «قصههایی از موسیقی»، مجموعهای متشکل از ۱۵ داستان کوتاه و افسانه دربارهی موسیقی است. داستانها به شیوهای ملموس از نوازندگان موسیقی، سبک زندگی آنها، و تاثیر نواختن بر روح و مغز و … میگوید. یکی از داستانها بهنام نیلبک چوپان، افسانهای روسی، دربارهی پسرکی به نام ایوانوشکا است که خانوادهی فقیری دارد. ایوانوشکا که نیلبک مینوازد برای کمک به خانودهاش به روستاهای دور میرود تا بتواند کاری دستوپا کند. اما هیچکس احتیاجی به کارگر نداشت. تا اینکه دهقانی او را برای شغل چوپانی استخدام کرد. دهقان به ایوانوشکا گفت که اگر گوسفندان را سالم برگرداند در آخر به او دو برابر پول خواهد داد و اگر حتی یک گوسفند هم از دست برود یا گم شود به او هیچ پولی نخواهد داد. در کمال ناباوری ایوانوشکا هر بار گله را با تعداد کامل بازمیگرداند. به این ترتیب سه ماه گذشت. دهقان که هیچوقت مرذی به چوپانها نداده بود، متعجب از چرایی گم نشدن گوسفندها در این مدت بود. برای همین پوستی گوسفندی بر تن کرد و قاطی گوسفندها به چرا رفت. تا ببیند ایوانوشکا چهکار میکند؟ ایوانوشکا که از همان ابتدا متوجه دهقان شده بود. شروع به نواختن کرد، و گوسفندان با نواختن او پایکوبی کردند، دهقان هم، با نوای موسیقی ایوانوشکا شروع به پایکوبی کرد، ایوانوشکا انقدر نواختن را ادامه داد تا دهقان از کاری که کرده بود پشیمان شد و خودش را لو داد. دهقان پس از بازگشتن به خانه، ماجرا را برای همسرش تعریف کرد. همسرش برای اینکه مزد ایوانوشکا را ندهد، به او گفت اگر توانستی با نوای نیلبکت مرا به رقصآوری مزدت را خواهم داد، وگرنه خبری از پول نیست و تو را بیرون میکنم. اینگونه شد که ایوانوشکا نواخت. همسر دهقان میخواست مقاومت کند، اما نتوانست. ایوانوشکا آنقدر نواخت که دهقان و همسرش، گاوها، گوسفندها، مرغها و خروسهایشان به رقص آمدند. روستاییان جمع شدند و قاهقاه خندند و با دست آنها نشان دادند. فردای آن روز ایوانوشکا مزدش را گرفت و پیش خانوادهاش بازگشت.
کتاب «قصههایی از موسیقی»، خوانندهی خود را با داستانها و افسانههای موسیقی شوروی سابق آشنا میکند. این کتاب که بهقلم مجموعهای از نویسندگان نوشته شده است؛ تصویر روشنی از تاثیر موسیقی بر نوازنده و شنوندهی آن ارائه میکند.
دیدگاه خود را بنویسید