ونسان دلوکروا رمان نویس و فیلسوفی تمام عیار است. او هم به خوبی با قواعد داستان نویسی آشناست و هم بر آرای اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ از دوران باستان تا کنون تسلط دارد. او در رمانِ لنگه کفشی بر پشت بام در هر فصل، خود را به جای یکی از متفکران بزرگ تاریخ گذاشته و از دید او جهان را روایت کرده است. او با قرار دادن یک لنگه کفش در موقعیتی عجیب و نامتعارف، یعنی بر پشت بام، توانسته است عصاره نگرشِ فیلسوفان بزرگ را وارد داستان کند. او نه مانند ژان پل سارتر و آلبر کامو است و نه مانند میلان کوندرا؛ دلوکروا منحصر به فرد است. لنگه کفشی بر پشت بام رمانی برای آشنایی با فلسفه نیست، رمانی است برای اندیشیدن و زیستن با فلسفه؛ رمانی برای فلسفیدن؛ فلسفیدن با رمان. کشف این موضوع که فضا و زمان به خودِ اشیا تعلق ندارند، بلکه به توانایی فهم و دریافت ما مربوط می شوند، در من سرگیجه ای ناخوشایند ایجاد کرد. در آن مدت، جابجا شدن در خانه ام برایم مشکل بود. اشیا همزمان با من حرکت می کردند... اما البته فکر کنم به رژیم غذایی ام هم مربوط می شد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
رمان زندگی در پیش رو، داستان پسربچه ا ی عرب و یتیم به اسم مومو و صمیمیت و سرسپردگی اش به مادام روزا، پیرزنی 68ساله و در حال مرگ، است. مادام روزا از جان به در بردگان اردوگاه آشویتز و تن فروشی بازنشسته است. مومو، از زمانی که به خاطر می آورد، جزو یکی از خانه به دوشان مهمان خانه ی مادام روزا در پاریس بوده است. اما زمانی که چکی که هزینه ی نگهداری از او را می پرداخت، دیگر به مهمان خانه ارسال نمی شود و وقتی مادام روزا مریض تر از آن می شود که بتواند پله های ساختمان را بالا بیاید و به اتاقشان برسد، مومو تصمیم می گیرد هر طور که می تواند به مادام روزا کمک کند و او را تحت حمایت خود قرار دهد. رمان زندگی در پیش رو عاشقانه ی لطیف و گاهی خوفناک میان مومو و مادام روزا، دارای شخصیت های دیگری از قبیل مردان زن نما، صاحبان روسپی خانه و جادوگران شفا دهنده ی مهاجر در زاغه های پاریس است. رمان تکان دهنده ی رمان زندگی در پیش رو، موفق به کسب مهم ترین جایزه ی ادبی فرانسه، جایزه ی گنکور، شده است. گذشته از نمایش خنده دار اما تلخ زندگی پسری یتیم و مهاجر و همچنین جلوه ی پنهان شهر پاریس، رمان زندگی در پیش رو، نقدی گزنده بر رفتار فرانسوی ها با مهاجرین، فقرا و سالخوردگان است که هم زمان زننده و امید بخش می باشد.
دیدگاه خود را بنویسید