کتابی دیگر از نویسنده ی پرفروش کتاب چارلی و کارخانه ی شکلات سازی. انگشت جادویی داستانی فانتزی است که توسط رولد دال نوشته شده است. داستان توسط دختری هشت ساله روایت می شود که در مزرعه ای در حومه انگلیس بزرگ شده است ، در کنار خانواده ی گرگ که اشتیاق و تمایل عجیبی به شکار دارند. انگشت جادویی توانایی ای است که او هر زمان که به شدت عصبانی می شود ، به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی فعال می شود: انرژی ای از انگشت دختر بیرون می آید که هر کسی را که دختر را عصبانی کرده نشانه می گیرد . و او را گرفتار عواقبی می کند که پیش بینی ناپذیرند.
مولف
مترجم
تصویرگر
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
قسمت هایی از کتاب ماتیلدا
اگر من معلم بودم، برای این والدین شیفته، چیزهایی سرهم می کردم که حسابی بچزند! مثلا می نوشتم: «پسر شما، ماکسیمیلیان، جدا افتضاح است! خدا کند یک کسب و کار خانوادگی داشته باشید که بتوانید بعد از ترک تحصیل، آنجا بچپانیدش! وگرنه محال است جای دیگری گیرش بیاید!»
معلم های مدرسه که ناچارند چنین مزخرفاتی را از پدر و مادرهای از خودراضی تحویل بگیرند، واقعا خیلی عذاب می کشند. ولی معمولا موقع نوشتن کارنامه، تلافی اش را در می آورند.
نکته ی خنده داری که در مورد پدر و مادرها وجود دارد این است که، حتی اگر فرزندشان چندش آورترین موجود عالم هم باشد، باز گمان می کنند تحفه ای بی همتاست! بعضی از آن ها، از این هم فراتر می روند و عشق به فرزند، چنان کورشان می کند که خیال می کنند رگه هایی از نبوغ در فرزندشان هست! البته تا این جای کار، زیاد اشکال ندارد. چون، به هر حال تا بوده، چنین بوده! اما امان از وقتی که درباره ی هوش سرشار بچه های نفرت انگیزشان برای ما سخن پراکنی می کنند! آن وقت است که فریادمان به آسمان بلند می شود: "یک لگن بیاورید! حال مان دارد به هم می خورد!
دیدگاه خود را بنویسید