کینو مانند پدر و پدربزرگ خود، غواصی فقیر است که مرواریدهایی را از اعماق خلیج جمع می کند؛ مرواریدهایی که روزی ثروت عظیمی را برای پادشاهان اسپانیا به ارمغان می آوردند و اکنون، فراهم کننده ی مایحتاج ناچیز زندگی کینو، همسرش جوانا و کودک نوزادشان هستند. اما در یک روز معمولی مانند بقیه ی روزها، کینو با مرواریدی به بزرگی تخم یک مرغ دریایی و به زیبایی قرص کامل ماه از آب سربرمی آورد. با به دست آوردن این مروارید، نور امید به زندگی راحت تر و امنیت، در دل کینو و خانواده اش می تابد اما همه ی اتفاقات در پیش رو، مطابق میل او پیش نخواهند رفت. رمان مروارید که داستانی ساده اما پرمفهوم دارد، اسرار سرشت آدمی، طمع، بی اعتنایی به هنجارهای اجتماعی، تاریک ترین اعماق شرارت ها و نجات بخشی های درخشان عشق را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد. جان اشتاین بک، داستان کتاب مروارید را از یک افسانه ی قومی و مردمی مکزیکی، در زمان بازدیدش از منطقه ای مرواریدخیز در سال 1940 الهام گرفته است.
دیدگاه خود را بنویسید