الیف شافاک در رمان ملت عشق، دو روایت موازی شگفت انگیز را پی گرفته است-یکی معاصر و دیگری در قرن سیزدهم، در زمانی که مولانا با مرشد روحانی خود و درویشی خانه به دوش، شمس تبریزی مواجه می شود. این دو روایت در کنار هم، پیام جاودانه و بی انتهای عشق در اشعار مولانا را به ذهن متبادر می کنند.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟ کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را... اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید میکنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟ همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار. چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند.
الیف شافاک در رمان ملت عشق، دو روایت موازی شگفت انگیز را پی گرفته است-یکی معاصر و دیگری در قرن سیزدهم، در زمانی که مولانا با مرشد روحانی خود و درویشی خانه به دوش، شمس تبریزی مواجه می شود. این دو روایت در کنار هم، پیام جاودانه و بی انتهای عشق در اشعار مولانا را به ذهن متبادر می کنند. الا روبنشتاین، زنی چهل ساله و درگیر در ازدواجی ناموفق است. او به تازگی در سمت ویراستاری کتاب مشغول فعالیت شده و اولین وظیفه ی جدی اش، خواندن و تهیه ی گزارش از کتابی به نام «کفر شیرین»، نوشته ی عزیز زاهارا است. الا با خواندن رمان ملت عشق، مسحور داستان جست وجوی شمس برای یافتن مولانا و نقش او در تبدیل واعظی موفق اما ناخشنود به سالکی متعهد، شاعری بااحساس و ترویج دهنده ی عشق می شود. او همچنین، تحت تأثیر درس ها یا قوانین شمس قرار می گیرد-درس هایی که بینشی عمیق به فلسفه ای کهن بر پایه ی یگانگی همه ی انسان ها و ادیان، و حضور بی چون و چرای عشق در تک تک آدمیان به مخاطب خود ارائه می کند. الا با خواندن ادامه ی کتاب، متوجه شباهت داستان مولانا با زندگی خود شده و درمی یابد که عزیز زاهارا، همانند شمس، برای آزادی و رهایی او از رنج های دنیا وارد زندگی اش شده است.
دیدگاه خود را بنویسید