موزه‌ی پایین‌شهر و تماشاچیانش

آرش حیدری میلاد محبی سارا فرهپور / نشر برج

از {{model.count}}
160,000
136,000 تومان
15%
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
موجودی: {{ (0 > 2147483646) ? "نامحدود" : (model.stock || 0) }} عدد
کمی صبر کنید...

کتاب حاضر حاصل جست‌وجو ایرانِ دهه‌ی ۹۰ را می‌توان دهه‌ی تولید تهی‌دستی دانست. اقتصاد در وضعیتی فاجعه‌بار قرار گرفت و بحران‌های پیاپی منجر به تولید نظام‌مند لشکر فقرا شد. در همین دهه بود که متراکم‌شدن فقر سوژه‌ی گزارش‌های خبری و فیلم‌های پرشماری شد و نظام بازنمایی رسانه‌ای را تحت تأثیر قرار داد. تهی‌دستان زیادی برای نخستین‌بار اسم‌دار شدند: سوخت‌بر، کو ل‌بر، زباله‌گرد، دست فروش و گورخواب. این فیگورها قبلاً هم در جغرافیای ایران حاضر بودند، ولی در این دهه بود که رؤیت‌پذیر شدند.نویسندگان موزه‌ی پایین‌شهر و تماشاچیانش نشان داده‌اند که چرا این رؤیت‌پذیری باعث نشد تا فرودست و زندگی محقرش تبدیل به مسئله شود، چگونه موضوع اصلی تبدیل شد به سوژه‌هایی برای کلیک‌خوری سایت‌ها و فروش قصه‌شان در سینماها، و در نهایت چگونه فرودستان برای فرادستان امری تماشایی به حساب آمدند و پایین شهر به موزه‌ای بزرگ از فقر بدل شد.

مولف
آرش حیدری
میلاد محبی
سارا فرهپور
ترجمه
ناشر
برج
موضوع
جامعه شناسی - سینما
شابک
978-6225696624
تعداد صفحه
168 صفحه
قطع و جلد
رقعی شومیز
سال و نوبت چاپ
1402 || چاپ اول
زبان کتاب
فارسی

در سال‌های اخیر فیلم‌هایی که به طبقه‌ی فرودست جامعه پرداخته‌اند بسیار پرسروصدا بوده و در جشنواره‌های گوناگون جوایزی را از آن خود کرده‌اند. آمار فروش سینماها نشان می‌دهد این فیلم‌ها که دایه‌ی حمایت از طبقات پایین جامعه و رساندن صدای‌شان به مردم فرادست و سیاست‌گذاران را داشته‌اند، با استقبال گسترده‌ای هم از سوی همان مخاطبان فرادستی برخوردار بوده‌اند. نویسندگان کتاب «موزه‌ی پایین شهر و تماشاچیانش» لحظه‌ای در این سیل تشویق‌ها و هورا کشیدن‌ها درنگ می‌کنند و پرسشی را پیش می‌کشند مبنی‌بر این‌که چه کسی درحال نشان دادن چه تصویری به چه کسی است؟ آیا کارگردانان این مجموعه فیلم‌ها در دهه‌ی ۹۰، همان بیرون گودنشینانی نیستند که به‌مثابه گردشگران خارجی پا به دنیای محلات پایین‌شهر می‌گذارند و آن را به شکل موزه‌ای با اشیایی عجیب و غریب می‌بینند و حاصل سیر و سیاحت‌شان را به نمایش‌هایی بدل می‌کنند که قرار است اشک از چشم تماشاچی درآورد و هرچه این قصه با سوز و گداز بیشتری همراه باشد شانس عوامل آن در درو کردن جوایز نقدی بیشتر است؟ آیا ما به‌عنوان مخاطبان این فیلم‌ها، ناظران تصویر ساخته‌شده‌ی فقر دیگری نیستیم؟ و آیا همگی ما در این خیال باطل سیر نمی‌کنیم که با ساختن و تماشاکردن چنین آثاری، درحال خیررسانی به دیگری مستضعف فرودست در سوی دیگری از شهر هستیم؟ این کتاب سعی بر آن دارد تا با خوانش انتقادی آثار سینمایی‌ای از این دست، که در دهه‌ی ۹۰ ساخته شده‌اند، روی دیگری از ماجرای پرداختن به فرودستان را نشان‌ دهد؛ پرداختن به فقر و سوژه‌ی فقیر قرار نیست تا این اندازه که در سینمای فعلی خودمان شاهدش هستیم، کلیشه‌ای، دم‌دستی و سانتی‌مانتال باشد. اگر فیلم‌ساز، فقیر و مخاطب را سه نقطه‌ی متفاوت درنظر بگیریم، چینش آن‌ها در مختصات سینمایی دهه ۹۰ تاکنون، به کژاندیشی درباره‌ی فرودستان انجامیده است. این مجموعه‌های سینمایی نه تنها در ادامه‌ی آثار دهه‌های پیشین با همین موضوع نبوده است، بلکه با تلاش هرچه بیشتر در جهت نمایشی کردن فقر و پراختن به امور گیشه، افول جدی نیز داشته است. نویسندگان کتاب از منظری جامعه‌شناختی با ارائه‌ای دقیق از آمار و اخبار اقتصادی این دهه، ابعاد چنین خطای مهلکی در روایت‌های سینمایی را نشان‌ می‌دهند و بر لزوم آرایشی جدید در این مختصات تأکید می‌کنند.

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

محصولات مرتبط