کتاب نرگس اثر رحیم مخدومی، روایتی از زندگی و محل درس خواندن و فعالیتهای افراد انقلابی است.
مولف
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
وقتی انقلاب شد رحیم مخدومی تقریبا به سن و سال اسماعیل، قهرمان داستان «نرگس» بود. مخدومی در رمان «نرگس» ماجرای اسماعیل را شرح میدهد که خواهرش نرگس به دلیل محجبه بودن از مدرسه اخراج شده است. او به هر دری که میزند نمیتواند خواهرش را به مدرسه بفرستد؛ حتی به سر کار میرود تا بتواند برای نرگس معلم خصوصی بگیرد. اما این تنها دغدغه اسماعیل نیست.
او از یک سو دایی روحانیای دارد که مدام در تعقیب و گریز با نیروهای ساواک است. از سوی دیگر، پدر اسماعیل و خود او به دلیل فعالیتهای انقلابی دستگیر میشوند؛ وقتی هم که پدرش به زندان می افتد، تأمین معاش خانواده بر دوش اسماعیل می افتد. ولی همه این اتفاقات، به همراه شهادت دایی و یکی از معلمان مدرسه، او را مصمم میکند که حتی بیش از گذشته به مبارزه و تلاش برای فرستادن نرگس به مدرسه، بپردازد.
او به جز پخش اعلامیههای انقلابی، در محیط مدرسه هم برای شوراندن بچهها علیه کادر طاغوتی مدرسه کوتاهی نمیکند. چنانچه در پایان داستان، خانم فرحزاد معلم بیحجابی که اعتقادی هم به انقلاب نداشته است با روسری به مدرسه میآید.
در بخشی از کتاب نرگس میخوانید:
فرحزاد نگاهش را میاندازد پایین و به آرامی راه میافتد طرف دفتر؛ بچهها نیز به دنبالش. هرچند روسریاش آن قدر کوچک است که نصف موهایش زده بیرون، همین هم غنیمت است. نمیدانم کیست که یک دفعه داد میزند: «فرحزاد مسلمان، پیرو خط قرآن» بعضی از بچهها، جوابش را میدهند. فرحزاد، لبخند زنان، از کنارم میگذرد. چند تا از بچهها عکسهای آقای اولیایی را میچسبانند بر سر در کلاسها. عبداللهی با صدای بلند میگوید: «بچهها، میخوایم شیرینی بخریم. هر کی پول داره، یا علی.»
دیدگاه خود را بنویسید