رمان هزار خورشید تابان، تاریخچه ای کم نظیر از سی سال تاریخ افغانستان و داستانی به شدت تأثیرگذار درباره ی خانواده، دوستی، ایمان و رستگاری ناشی از عشق است. جنگ، فقدان و سرنوشت، زندگی دو شخصیت اصلی داستان با نام های مریم و لیلا را، با یک نسل فاصله ی سنی و عقایدی کاملا متفاوت در مورد عشق و خانواده، به هم گره می زند. همزمان با تحمل خطرات فزاینده ی دور و اطرافشان [چه در خانه و چه در خیابان های کابل] بین این دو نفر رابطه ای خواهرانه و حتی در مواقعی، مادرانه شکل می گیرد. این رابطه، نه تنها سرنوشت این دو زن، بلکه مسیر زندگی نسل بعدی شان را هم تغییر خواهد داد. خالد حسینی، با تعلیق و نیرویی تکان دهنده، به خوبی نشان می دهد که چگونه عشق یک زن به خانواده اش، می تواند او را به سوی ایثاری قهرمانانه و شوکه کننده سوق دهد و این که در نهایت، عشق و یا حتی خاطره ی عشق، کلید امید و جان به در بردن از شرایط سخت است. رمان هزار خورشید تابان، موفقیتی بزرگ و داستانی فراموش نشدنی، تأثیرگذار و مهیج از دوره ای دشوار، رابطه ای نامحتمل و عشقی فناناپذیر است.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
جوایز
قسمت هایی از کتاب هزار خورشید تابان:
از تاکسی پیاده شدند. بابا با انگشت اشاره کرد: آن جا هستند، ببینید. طارق از تعجب دهانش بازماند. لیلا هم همین طور. به فکرش رسید که اگر صد سال دیگر هم عمر کند، هرگز چنین چیز باشکوهی نخواهد دید. دو تندیس غول پیکر از «بودا» آن جا قد برافراشته بود. انگار به آن سه نفر زل زده بودند. همان طور که از دوهزار سال پیش تا کنون به کاروان هایی که در مسیر جاده ی ابریشم از این دره می گذشتند، چشم دوخته بودند.
دیدگاه خود را بنویسید