مرجان خانم تنها و ساکت است. ولی در پس این انزوا دنیایی بهغایت انسانی نهفته است، دنیایی که گویی وجود ندارد، درست مثل خود مرجان؛ زنی که امید را در تکهپارچههای گرهخورده به درخت مقدس آرزوها، در سکههای بخت پرتابشده به چشمه، در چشمدوختن به گنبد مسجد و شمعدانهای روشن کلیسا جستوجو میکند.«مرجان پلههای یک آپارتمان را چندساعته تمیز میکند؟ فرض کنیم دوساعته. البته یک ساعت هم کافی است. دستش تند است. مگر مجتمع بزرگ دوساعته تمیز میشود! خب، کارش را سمبل میکند. آدم باید برای کارش ارزش قائل باشد، جانم. مگر نه؟ منبع درآمدت است. آپارتمان تمیز میکنی؟پس باید جوری تمیز کنی که همهجا برق بزند. مرجان خانم بهازای هر واحد 12 لیره میگیرد. آپارتمان ما پنجواحدی است. میکند از قرار چقدر؟ شصت لیره. اگر روزی سه آپارتمان را تمیز کند چه؟ هر هفته چند روز است؟ هفت ضربدر سه، 21. حالا 21 را ضربدر شصت کن. ده تاش میشود ششصد... هزار و دویست... هزار و دویست و شصت.»
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
«سرای شاهینز» در کتاب «پله پله تنهایی»، به روایت زندگی زنی ساده و مذهبی در شهر استانبول میپردازد. مرجان که تنها شخصیت داستان است، انسانی معمولیست از آن جنس آدمها که در جامعه گم شدهاند و به چشم نمیآیند. زنی نظافتچی که در نگاه اول، گمان میکنیم یکی از آن آدمهای بیقصه است، یکی از آن فراموششدهها. ولی کمی پیشتر که میرویم میبینیم در پس زندگی او، آدمی نهفته با مسائل بسیار و انبوهی قصه. نویسنده بنویسنده به واسطهی زندگی مرجان، دست به ژرفانگاری اجتماعی زده و مخاطب را به نگاه کردن به آدمها دعوت میکند که بدانیم در پس زندگی هر عابری، دنیایی از چالشها نهفته است. در چنین داستانی، زندگی روزمره، خود به مبارزهای برای شخصیت تبدیل میشود. شاهینز در ابتدا زندگی سادهی مرجان را توصیف میکند و قصهاش را بهگونهای پیش میبرد که مخاطب نخواهد پرسید در ادامهی داستان چه روی خواهد داد، بلکه پرسش او این است که این شخصیت بهظاهر کماهمیت، دیگر چه ویژگیهایی دارد و باقی زوایای زندگیاش چگونه است. پله پله تنهایی نمود یکی از ویژگیهای اصلی هر داستان خوبی است؛ داستان خوب، زندگی مردم عادی را برجسته کرده و قهرمانی با استقامت را در خلال این زندگی عادی برمیسازد. این کتاب با زبانی ساده و به دور از پیچیدگیهای در رواییست با داستانی آسانیاب و بیتکلف از زندگی مردمانی که همواره نادیده گرفته شده و به یاد نیامده از یاد میروند و قصهها میآیند برای این که علیه فراموشی قد علم کنند.
دیدگاه خود را بنویسید