نیکیتا فرزند مالکی در اراضی حوزه ولگا است. نویسنده با دقت زیاد به تشریح روحیه کودک پرداخته است، به بازیهایش و مسائل مورد علاقه اش و تخیلات و نخستین عشقهایش، و سپس به روحیه کودکان دور و بر او؛ خواه مثل خود او فرزند ملاکین باشند یا بچه های خرده مالکان دهات اطراف.پدر نیکیتا مردی است شاداب اما بی فکر که ثروت خود را صرف خریدهای بیهوده ای می کند که خیال می کند پرمنفعت است. علاوه براین، آدم بی احتیاطی هم است، کما اینکه یک بار در بهار و زمان طغیان آب نزدیک بود غرق شود. مادر شخصیتی بسیار لطیف و بامحبت است که دائما نگران پسر و شوهرش است.
مولف
ترجمه
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
داستان پر است از شخصیتهایی متنوع، از کارگران و خدمه املاک گرفته تا مباشر، که مرد خوبی است و دائما در انتظار نامه های نامزدش، که معلمه ای در شهر است، به سر می برد. طبیعت روسیه زیربنای این تابلوست. داستان در زمستان شروع می شود، زمستان آن مناطق با کوهی از برف و سرمایی گزنده، برف بازی کودکان و جنگ بچه های دو دهکده با گلوله برفی. سپس بهار فرا می رسد و طغیان رودخانه، منطقه را به دریاچه ای عظیم بدل می کند؛ پرندگان مهاجر بازمی گردند و تمام طبیعت با سروصدا از خواب برمی خیزد...
دیدگاه خود را بنویسید