فرانکلین روز خیلی خیلی بدی را پشت سر می گذارد. . او امروز وقتی از خواب بیدار شده خیلی بداخلاق بوده است. پدرش دلیل بداخلاقی فرانکلین را می فهمد. - اوتر بهترین دوست فرانکلین رفته است و هیچ چیزی بدون او درست به نظر نمی رسد. حتی انجام دادن کارهایی که فرانکلین همیشه دوست داشته هم باعث خوشحالی او نمی شود. دوست خرسش از راه می رسد تا ببیند آیا فرانکلین می خواهد به سورتمه سواری برود یا نه ، پدر و مادرش او را وادار به رفتن می کنند. در مسیر گذر از تپه ، خرس از اوتر یاد می کند و می گوید که او دور شده است. وقتی خرس و فرانکلین در حال سورتمه سواری هستند، به یک ناحیه ی خشک برخورد می کنند و در نیمه راه تپه متوقف می شوند. آنها سپس تصمیم می گیرند که اسکیت روی یخ بروند. اما آنجا بسته است زیرا یخ ها در حال ذوب شدن اند. سپس فرانکلین فریاد می زند و به خانه برمیگردد. به نظر می رسد هیچ چیز برای او درست پیش نمی رود تا آنکه ...یک روز بد برای فرانکلین کتابی دیگر از مجموعه ی فرانکلین لاک پشت است.
مولف
مترجم
تصویرگر
ناشر
گروه سنی
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
«فرانکلین رئیس میشود» به مشکلی میپردازد که ممکن است کودکان بسیاری را کموبیش درگیر کند. فرانکلین در این داستان متوجه میشود که رئیسبازی درآوردن و به اینوآن دستور دادن موجب آزار دیگران است و باعث میشود دیگران او را طرد کنند. او یاد میگیرد باید گاهی یکدندگی را کنار گذاشته و به نظر و خواستهی دوستانش احترام بگذارد. او عاقبت متوجه میشود که بقیهی بچهها هم نظر و ترجیحات خود را دارند و او نمیتواند علایقش را به آنها تحمیل کند و آنها را مجبور به دوستداشتنشان بکند. از این رو او باید به نظرات دیگران احترام بگذارد و هنگام بازی کردن سعی کند کاری را انجام دهد که همگی با آن موافق باشند و آن را دوست داشته باشند.
دیدگاه خود را بنویسید