برای مطالعهی یک فرهنگ، شاید هوشمندانه باشد که سراغ تئاترش برویم و به مطالعهی تئاتر و رابطهاش با دیگر ژانرهای پرفومنس فرهنگی بپردازیم. جای تعجب نیست که تئاتر، به عنوان ژانری خاص از پرفورمنس فرهنگی، منظری برای بیان دیدگاهها و امکانی برای سایر رویکردهای بین رشتهای در مطالعات فرهنگی فراهم میآورد. تا پایان قرن هجدهم، تمرکز تئاتر بر شخصیتهای روی صحنه و ارتباطات میان آنها بود، با شروع قرن نوزدهم این توجه به روابط بین صحنه و تماشاگر معطوف شد و در آغاز قرن بیستم ساختار تبادلات تئاتری در اروپا بهکلی دچار تغییرات اساسی شد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
تئاتر از آخرین میراثی است که مردم میتوانند توسط آن با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. تئاتر یکی از کمیابترین مکانهایی است که در آن، بدنها میتوانند هویت خود و حتی تواناییهایی جادویی را به نمایش بگذارند. تئاتر نهادی اجتماعی، ایجادگر و ارائهکنندۀ روابطی است که کنشهای اجتماعی را محقق میکند. نمایشنامه، اجرا و مکان اجرا همگی در این کنشها دخیلاند. بهطورکلی، ما خودمان به شرایط جمعی تئاتر اعتبار میبخشیم. مورخان تئاتر اذعان میکنند که تئاتر و جامعه بهشدت با هم مرتبطاند.
در این سه کتاب، هر فصل به روش خود، بهصراحت یا بهطور ضمنی، به موضوعاتی میپردازد که مرز تئاتر را از دیگر رسانهها، اشکال هنری، پرفورمنسهای فرهنگی، نهادها و زندگی روزمره در فرهنگ غربی قرن بیستم جدا میکند. در قرن بیستم اصطلاح تئاتر معانی متفاوتی به خود میگیرد. مبادلاتی که بین انواع رسانهها، اشکال هنری، پرفورمنسهای فرهنگی، نهادها، زندگی روزمره و تئاتر رخ میدهند، در حال تغییر مفهوم تئاترند. پرداختن به مفهوم تحولیافتۀ تئاتر، به شکل دقیقی از تحقیقات میانرشتهای نیاز دارد که شامل سه مفهوم متفاوت و درعینحال مرتبط به تئاتر است: تئاتر بهعنوان یک شکل هنری، تئاتر بهعنوان یک ژانر فرهنگی و تئاتر بهعنوان یک رسانه.
تئاتر به عنوان ژانری خاص از مقولهی پرفورمنس فرهنگی، همان ویژگیهای اساسی سایر اجراهای فرهنگی- اجتماعی اعم از مراسم و تشریفات، جشنها، جشنوارهها، بازیها، مسابقات ورزشی، جلسات سیاسی، کمپینهای انتخاباتی، نمایشهای سیرک، نمایشگاههای استعماری ، سخنرانیها، کنسرتها و غیره را دارد. شاید هوشمندانه باشد که برای مطالعهی یک فرهنگ، سراغ تئاتر آن فرهنگ برویم و به مطالعهی تئاتر و رابطهاش با دیگر ژانرهای پرفورمنس فرهنگی بپردازیم. یکی از نقاط عطف سهگانۀ حاضر، مسئله تئاتر و ورود صداهای دیگر به آن است. فیشر لیشته ابتدا تئاتر اروپا را از منظر داخلی میکاود، زمانی که اروپاییان خودشان را صدای غالب جهان میدانستند و کار خود را ایدة ناظر بر تمامی ایدهها.
لیشته در این کتابها شاخصها را اتفاقاً از تئاتر اروپا آغاز نمیکند و میرود سراغ تئاتر ژاپن یا آفریقا و چین و... او عواملی را میکاود که ما به مرور نمودهایش را در تئاتر اروپا میبینیم، نمودهایی که این تئاتر را روز به روز قدرتمندتر کرد. لیشته از بحثهای مفصلش در باب تاریخ در جلد اول کتاب، با نگاهی موشکافانه و دقیق در جلد دوم کتاب، سراغ نمونهها رفته و رویکردی تحلیلی عمیقی ارائه میدهد از مسئله بینافرهنگی؛ و مدام به تئاتر ژاپن، آفریقا، چین و... نقب زده و برسیهایی از زوایای گوناگون ارائه داده است. در پایان و در جلد سوم سراغ نظریهها و تحلیلهای تاریخی از منظر متفکران میرود. نویسنده در این کتابها، به مدد نمونههای تاریخی و واکاوی امر کشف و شهود و تجربه در طول تاریخ برای رسیدن و البته ساختن امر زیباییشناسی در تئاتر، به تاملات عمیقی درباب تئاتر میرسد که بسیار کارآمد بوده و سرشار از الگوهای راهبردی در تئاتر است
در مجموع این کتابها مخاطب را در مسیری قرار میدهد که درک کند چگونه میتوان رویکردی چندجانبه به یک امر مطالعاتی داشت. ضرورت این سهگانۀ «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» برای هر جامعه تئاتری آنجا برجسته میشود که میآموزد چگونه فرهنگ و ادراک خودمان را در مطالعه تئاتر گسترش دهیم، چگونه از تحلیل های سطحی بگریزیم و برای بارور کردن تئاترمان دست به مطالعات، تحلیل و تعمق بسیار بزنیم. مهمترین منظری که در این کتابها نظرها را به خود جلب میکند، نه پرداختن به تاریخ تئاتر، بلکه تحلیلی که از تاریخ به دست میدهد و تحلیلی که سرانجام به نظریه میرسد. این کتاب با دقتی هوشمندانه بَرهمکنشی، تأثیرات و همزیستی هنرهای مختلف و سایر فرآیندهای فرهنگی در ارتباط با تئاتر را بررسی و تحلیل میکند و از این نظر، برای دانشجویان تئاتر و فعالان این حوزه بسیار مفید خواهد بود.
دیدگاه خود را بنویسید