در تفکر به شیوهی جعبه سیاه، متیو سید با تکیه بر منابع روانشناختی و مصاحبههای متعدد به بررسی باوری رایج اما غلط دربارهی شکست میپردازد. او با بررسی تقابلی دو مورد از مهمترین حوزههای ایمنی حیاتی، یعنی مراقبتهای پزشکی و هوانوردی، رویکردهای اتخاذشده از سوی این سازمانها و نتایج آن را به مخاطب نشان میدهد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
همه ما هر از گاهی مجبوریم شکست را تحمل کنیم، خواه شکست در یک مصاحبه شغلی، پشت سر گذاشتن امتحان، یا از دست دادن یک بازی بسکتبال. اما برای افرادی که در صنایع حیاتی ایمنی کار می کنند، اشتباه گرفتن آن می تواند عواقب مرگباری داشته باشد. این واقعیت تکان دهنده را در نظر بگیرید که خطاهای پزشکی قابل پیشگیری سومین قاتل بزرگ در ایالات متحده است که هر سال باعث مرگ بیش از 400000 نفر می شود. تعداد افرادی که در اثر اشتباهات پزشکان و بیمارستان ها مرتکب می شوند بیشتر از تصادفات رانندگی می میرند. و بسیاری از این اشتباهات هرگز علنی نمی شوند.
برای یک رویکرد کاملا متفاوت به شکست، به هوانوردی نگاه کنید. هر هواپیمای مسافربری در جهان مجهز به جعبه سیاه تقریبا غیرقابل تخریب است. هر زمان که یک اتفاق ناگوار، مهم یا کوچک رخ می دهد، جعبه باز می شود، داده ها تجزیه و تحلیل می شوند و کارشناسان دقیقا متوجه می شوند که چه چیزی اشتباه بوده است. سپس حقایق منتشر می شود و رویه ها تغییر می کنند تا اشتباهات مشابه تکرار نشوند. با به کارگیری این روش در دهه های اخیر، صنعت رکورد ایمنی شگفت انگیزی را ایجاد کرده است.
تعداد کمی از ما مانند جراحان و خلبانان جان خود را در کار روزانه خود به خطر می اندازیم، اما همه ما علاقه زیادی به اجتناب از خطاهای قابل پیش بینی و قابل پیشگیری داریم. پس چرا همه ما به جای رویکرد مراقبت های بهداشتی، رویکرد شکست هوانوردی را قبول نمی کنیم؟ همانطور که متیو سید در این کتاب چشم باز نشان می دهد، پاسخ ریشه در روانشناسی انسان و فرهنگ سازمانی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید