اما گرشتین که در دوره تاریخی مهمی زندگی کرده است، این کتاب را بر اساس خاطرات و مشاهدات خود، دربارۀ جنایات دوره استالین نوشته است. او خاطراتش را سالها بعد در دهه 90 میلادی نوشت تا مشاهدات خود را از فجایع رفته بر روشنفکران روسیه در دوران تاریک استالینی بازگو کرده باشد. «خاطرات مسکو؛ عشق ناخواسته»، مناسبات میان ادبای روسیه را به خوبی تشریح میکند و فعالیتهای آنها را در این دوران دشوار بازتاب میدهد. گریشتین با آنا آخماتوا و اوسیپ ماندلشتام، از شاعران و ادیبان مطرح روس، دوستی نزدیک داشت و از آنها تأثیر زیادی گرفت. از ویژگیهای این کتاب میتوان به بیان صادقانه بسیاری از ناگفتهها در مورد این دو شخصیت مهم ادبی دنیا اشاره کرد که بسیاری از مسائل واقعی در موردشان تاکنون مطرح نشده است. شرایط بسیار سخت زندگی، وقوع جنگ جهانی دوم، افشای وجوه شخصیتی اهل قلم و زندگی خصوصی آنها، تشریح نحوه اداره کشور توسط استالین و برخورد مستبدانه با جامعه هنرمندان و شاعران و سرکوب مخالفان و نخبگان، در این کتاب منعکس میشود.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
او در کتاب شدن از اعتمادبهنفس، شکستنِ حدوحصرهای اجتماعی و عبور از موانعِ دشوارِ زندگی میگوید و از غرور و سربلندیِ زنان و مادران، و رسیدن به عشق و آرامش در زندگی:
«شدن»
رسیدن بهجایی یا هدف معینی نیست.
یک حرکت روبهجلوست.
برای تکامل،
راهی برای دستیابی به بهتر بودنِ مداوم است.
و در این مسیر طولانی، همه را به همان چیزی که هستند، فرا میخواند و به گریز از ترسهای درونی، صبوری و ایستادگی و تسلیم نشدن در برابرِ موانعی که خواهناخواه پیش میآیند.
و اینک، در نوری که با خود داریم، از نورِ هدایتگری میگوید که در وجود هرکس به امانت گذاشته شده و همه وظیفه دارند این نور را کشف کنند، و در مسیر آرمانهای نیکویِ زندگی و رسیدن به آرامش و خوشبختیِ واقعی از آن بهره ببرند.
اگر میخواهی موانع را بشکنی و دیوارها را فروبریزی، باید مرزها و محدودیتهای خودت را بیابی و از آنها محافظت کنی، باید از وقت، نیرو، سلامتی و روحیهات در طی مسیر مراقبت کنی. دنیا پر از خط و مرز است، گذر از برخی از آنها دشوار است، از بعضی واجب، و برخی دیگر همان بهتر که یکسره نابود شوند. خیلی از ما تمام عمرمان را صرف میکنیم تا تشخیص بدهیم از کدامشان بگذریم و از کدام نه.
تردیدها را بهدور بریز. تردید از درونِ خود آدم میآید. ذهنِ هراسناک همیشه سعی میکند فرمان را به دست گیرد و مسیر حرکت را عوض کند. تو را بترساند و فرصت را از تو بگیرد و به قطار رؤیاهایت سنگ بزند.
اعتمادبهنفس داشته باش، جلوی شایعات ایستادگی کن. کتابهایی از افرادی بخوان که نوع نگاهشان با تو متفاوت است، به صداهایی گوش بده که قبلاً نشنیدی، به دنبال روایتهایی باش که برای تجدید هستند. در آنها و با آنها، شاید بتوانی جای بیشتری برای خودت پیدا کنی.
در نوری که با خود داریم به چشماندازهایی روشن و گرمابخش چشم میگشاییم، با تجربههایی موفق و عینی روبهرو میشویم و راهگشاییهایی مؤثر و کارآمد را درمییابیم. آدمی زاده شده است برای عشق و محبت و زندگی. برای سعادت و نیکبختی و برای دنیایی که سرشار از نور و روشنایی است.
دیدگاه خود را بنویسید