راز لمبرت

ویرین جانسن / هدا نژادحسینیان/ نشر پرتقال

از {{model.count}}
350,000
297,500 تومان
15%
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
موجودی: {{ (1 > 2147483646) ? "نامحدود" : (model.stock || 1) }} عدد
کمی صبر کنید...

کتاب «راز لمبرت» رمانی نوشته «ویرین جانسن» است که اولین بار در سال 2018 منتشر شد. «کندیس» در اتاق زیرشیروانی خانه مادربزرگ خود، نامه ای را خطاب به مادربزرگش پیدا می کند که در آن توضیح داده شده اگر معمای نامه حل شود، گنجی بزرگ پیدا خواهد شد. «کندیس» سپس درمی یابد که تلاش های مادربزرگش برای انجام این کار در سال ها پیش، به قیمت از دست دادن آبرو و شغلش به عنوان اولین مسئول آفریقایی-آمریکایی در شهر «لمبرت» تمام شد. «کندیس» به همراه «برندن»—پسری یازده ساله در همسایگی‌شان—کاوش در این معما را آغاز می کند. آن ها فقط چند ماه وقت دارند تا گنج را بیابند و میراث مادربزرگ «کندیس» را احیا کنند. «کندیس» و «برندن» همزمان با تلاش برای گشودن گره معما، متوجه می شوند که چگونه نژادپرستی در طول سال ها، شهرشان را مسموم کرده است.

مولف
ویرین جانسن
مترجم
هدا نژادحسینیان
ناشر
پرتقال
موضوع
داستان نوجوان آمریکایی
رده سنی
12 سال به بالا
شابک
9786004626552
تعداد صفحه
367 صفحه
قطع و جلد
رقعی شومیز
سال و نوبت چاپ
1401 || چاپ چهارم
زبان کتاب
فارسی
جوایز
نامزد جایزه «ادیسه» سال 2019
نامزد جایزه «گرتا اسکات کینگ» سال 2019

قسمت هایی از کتاب راز لمبرت (لذت متن)

 این اتاق کوچک و درهم و برهم در قسمت پشتی خانه ای ناآشنا در «لمبرت»، در «کارولینای جنوبی»، واقع شده بود؛ شهری که «کندیس» هیچ علاقه ای به زندگی در آن نداشت. این خانه مال مادربزرگش بود، یعنی «ابیگیل کالدول». مادربزرگش دو سال پیش فوت کرده بود، ولی زندگی میان وسایل او، درد کهنه ای را به قلب «کندیس» بازگردانده بود.

 «کندیس» و مادرش، به جای این که در همان خانه بمانند یا حداقل آپارتمانی دور و بر خانه خود اجاره کنند، تابستان را به «لمبرت» آمده بودند. مادربزرگ «کندیس» فقط چند سال در این خانه زندگی کرده و بعد به «آتلانتا» رفته بود، ولی این خانه را با وسایلش اجاره داده و حالا مدتی بود که خالی شده بود.

 «کندیس» دلش نمی خواست از «آتلانتا» بروند، البته نه به خاطر مادربزرگش؛ کلی اتفاق های دیگر در آن تابستان می افتاد که «کندیس» نمی خواست آن ها را از دست بدهد. مثلا تولد «ناتالی تامسون» که قرار بود در حیاط برپا شود یا رفتن به مرکز خرید با «دیدی» و «کورتنی» و حتی بیسبال بازی کردن با بابا توی تابستان.

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...