سارکوچولو، داستان پرنده کتابخوانی است به نام «کلوین». او با بقیه سارها فرق دارد و زمانی که همه سارها از لانهشان بیرون میروند تا سر و گوش آب بدهند و ببینند در دنیا چه خبر است هر کدام از آنها یک چیزی پیدا میکند. یکی از آنها علف و یکی از آنها کرم و یکی دیگر آب و دیگری گِل پیدا میکند اما کلوین قصه ما یک کتاب پیدا میکند. بنابراین زمانی که سارها به کارهای روزمره خود مشغول میشوند کلوین سرش توی کتاب بود و داشت حروف الفبا و کلمه و جمله یاد میگرفت. او شبها کتاب میخواند و حتی خواب میبیند که خودش روزی نویسنده بزرگی شده است.در جلد دوم، سارکوچولو، مواظب باش! کلوین (سار کوچولو) عینکی میشود و چشمهایش خوب نمیبیند.
مولف
ترجمه
تصویرگر
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
چشمهای سار کوچولو ضعیف شده است و نمیتواند کتاب بخواند و باید از عینک استفاده کند. وقتی دوستانش او را با عینک میبینند به او میخندند و مسخرهاش میکنند. سار کوچولو غمگین میشود.
اما وقتی در جنگل پایش بین چوبها گیر میکند و با کمک عینکش خود را نجات میدهد، همهی سار کوچولوها هم میخواهند یک عینک داشته باشند.
این کتاب به کودکانی که دچار ضعف بینایی هستند، کمک میکند تا با رغبت بیشتری از عینک استفاده کنند.
در این داستان کودکان با ارشمیدس، دانشمند یونانی آشنا میشوند و میتوانند اطلاعاتی درباره ی آینهها و عدسیها به دست بیاورند. همچنین این داستان نشان میدهد که دانشی را که از کتابها به دست میآوریم میتواند در زندگی به کارمان آید و کودکان را تشویق به مطالعه کتاب میکند.
دیدگاه خود را بنویسید