«سرکار علیه» مجموعه روایتی ست از زبان یک مادر و دختر که تلاش کرده به شکلی ملموس ذره بین دست بگیرد و گره های موجود در کلاف هویتی زنان را شرح دهد. روایتهایی که از دل لحظه های زندگی به دست آمده و تمام افراد جامعه به نحوی با بخشی از آن سر و کار دارند اما شاید فرصت فکر کردن و تعامل درباره ی آنها چندان وجود نداشته باشد.
مولف
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
«زهره عیسی خانی» و «ریحانه کشتکاران» مادر و دختری هستند از دو نسل، که دغدغۀ زن بودنشان را در دو دورۀ متفاوت با بیانی جذاب و روایی که گاهی با چاشنی طنز و گاهی با دیدگاه جامعه شناختی به هم آمیخته می شود در کتاب « سرکار علیه» به نمایش گذاشته اند.
در این کتاب سعی می شود به هویت حقیقی زن بودن از دل آنچه در واقعیت جامعۀ ما برای زنان اتفاق می افتد دست پیدا کنیم. مادر که زمانی به خاطر مسئولیت پذیری در مقابل فرزندان و عدم امکان مرخصی مجدد تحصیلی مجبور به انصراف از تحصیل مورد علاقه اش شده است، نگاهی نقادانه به گذشته اش دارد و سعی می کند تصویری روشن از آنچه رویۀ جامعه برای زنان دوران او قائل بوده ارائه دهد و از همه مهمتر اینکه به حقیقت «آنچه زن باید باشد» برسد. در این روایتِ دختر- مادری، می توان به وضوح تفاوت هر نسل با نسل قبل را شناخت. هر دو به دنبال یافتن حقیقتی واحد هستند اما با دو جهان بینی متفاوت، که ناشی از محیط و فضای زمانی جداگانه است.
مادر و دخترِ این کتاب، هر دو منطقی و تحصیل کرده هستند، ولی با همۀ منطقی که در تفکرشان حاکم است بازهم تفاوت را لازمۀ زندگی می دانند و از انطباق کامل فکری به انطباق حداکثری و بهینه تن می دهند.
« دنیای من و ریحانه با هم فرق می کند؛ که اگر یکی باشد نگران کننده است. درست است که تجربۀ من بیشتر است اما این تجربه باید یکی از پله های باشد که ریحانه رویش می ایستد و بالا می رود…»
دختر هم این تفاوت را می پذیرد و به همین مقدار راضی است و آن را ناشی از تفاوت نسل ها یا کم تجربگی خود یا… می داند:
« همیشه دنیای من و مامان با نگاه واحد نیست؛ یعنی شاید به دلیل تفاوت نسل ها، شاید به خاطر کم تجربگی من و پرتجربه بودن مامان، شاید به خاطر شرایط تربیتی و اجتماعی متفاوت و یا شاید به خاطر تفاوت هایی که بین آدم ها وجود دارد، [باشد]…»
دیدگاه خود را بنویسید