مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
ریشارد کاپوشینسکی نویسنده "کتاب شاهنشاه" روزنامهنگار، عکاس، شاعر و نویسنده لهستانی بود. او جوایز زیادی دریافت کرد و کاندیدای جایزه نوبل ادبیات شد. مجلات شخصی کاپوشینسکی در قالب کتاب، به دلیل محو کردن قراردادهای گزارش با تمثیل و رئالیسم جادویی ادبیات، هم جنجال و هم تحسین را برانگیخت. او تنها خبرنگار آژانس مطبوعاتی لهستان در دوران کمونیست در آفریقا در دوران استعمار زدایی بود و همچنین در آمریکای جنوبی و آسیا کار می کرد. بین سالهای 1956 و 1981 او 27 انقلاب و کودتا را گزارش کرد تا اینکه به دلیل حمایت از جنبش همبستگی طرفدار دموکراسی در کشورش از کار برکنار شد. گزارشنویس تحسینشده ایتالیایی، تیزیانو ترزانی، نویسنده کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز، و نویسنده شیلیایی لوئیس سپولودا به او لقب «استاد» را دادند.
قسمت هایی از کتاب شاهنشاه
دوربین میدان را نشان می دهد، انباشته از آدم هایی گوش تا گوش ایستاده، چهره هایی کنجکاو و عبوس. قدری دورتر، در محوطه ای محصور و کاملا جداشده از مردان، زنان چادر به سر ایستاده اند. روزی ست ابری و خاکستری. جمعیت طوسی سیر است و آنجا که زنان ایستاده اند سیاه. آیت الله خمینی همچون همیشه لباس های تیره رنگ گشادی به تن دارد و عمامه ی سیاهی بر سرد شق و رق نشسته. صورتش پریده رنگ است، با ریشی سفید. موقع حرف زدن سر و دستش تکان نمی خورد. دست هایش بر دسته های صندلی آرام گرفته اند. گه گاه پیشانی بلندش را چینی می اندازد و ابروهایش را بالا می دهد. از این که بگذریم، هیچ عضله ای در سیمای این مرد بسیار سرسخت، سازش ناپذیر، قاطع و صاحب اراده ای استوار نمی جنبد. تنها چشم ها در این چهره تکان می خورند، چهره ای که انگار یک بار برای همیشه ترکیب یافته، به هیچ حس و حالی راه نمی دهد و جز غور عمیق و تمرکز ذهنی بیانگر هیچ چیز دیگری نیست. نگاه سرزنده و نافذ این چشم ها بر دریای سرهای درهم پیچیده می لغزد، وسعت میدان و جمعیت حاضر در آن را تخمین می زند و وارسی موشکافانه اش را پی می گیرد، چنانکه گویی مصرّانه در جست وجوی شخص خاصی است و..
دیدگاه خود را بنویسید