داستان درباره ی علی فتاح از خانواده ای ثروتمند و متمول و در عین حال مذهبی است که به مهتاب دختر خدمتکار خانواده شان دل می بازد. من او نوشته رضا امیر خانی است. تم اصلی اثر قصه ی عشق علی و مهتاب است که با سیاست و عرفان نیز در هم می آمیزد. نویسنده در جایی از کتاب، به استقلال الجزایر اشاره می کند و به گونه ای آن را در کنار انقلاب ایران می گذارد. در خلال داستان شخصی به نام درویش مصفطی حضور دارد که به نوعی نمادی از حقیقت، آگاهی و دانایی است، و به علی فتاح در هنگام سردرگمی کمک می کند. دو راوی در داستان حضور دارند، یکی خود رضا امیرخانی است و دیگری قهرمان داستان (علی فتاح) و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت می کنند. داستان در سال های پیش از انقلاب می گذرد و نویسندخ توانسته است به خوبی از پس توصیف تهران آن زمان و لحن مردم آن دوره بر بیاید.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
گوستاو فون آشنباخ، نویسنده ای سالخورده، آلمانی و نمونه ی کامل انسانی باوقار، با نظم و انظباطی موشکافانه است. او که بسیار عقل گرا و وظیفه محور است، عقیده دارد که هنر واقعی تنها از طریق ضدیت با امیال و هوس های مخرب و ضعف های جسمانی به وجود می آید. زمانی که فکر سفر، ذهن آشنباخ را به خود مشغول می سازد، به خود می گوید که ممکن است الهامات هنری، با عوض شدن آب و هوا به سراغ او بیایند. سفر آشنباخ به ونیز، اولین زیاده روی و افراطی است که طی سال ها انجام می دهد؛ این سفر، نشان گر شروع دوران افول اوست. آشنباخ به اتمسفر لطیف و قایق های ونیزی این اجازه را می دهد تا او را به حالت آرامش مطلق برسانند. او در هتل محل اقامت خود، پسر چهارده ساله ی بسیار زیبایی به نام تادزیو را می بیند. این پسر لهستانی به همراه مادر، خواهر و معلم خانگی اش به ونیز آمده است. در ابتدا، علاقه ی آشنباخ به پسر، کاملا زیبایی شناسانه است؛ حداقل او این چنین به خودش می گوید. با این حال، آشنباخ خیلی زود، عشقی شدید و وسواس گونه به پسرک را در خود احساس می کند، اگرچه این دو هیچ وقت برخورد مستقیمی با هم نداشته اند. نویسنده ی اثر، توماس مان، درباره ی این رمان گفته است: این، داستان شهوتی جهنمی است، اما مشکلی که ذهنم را بسیار درگیر خود کرده بود، مسئله ی شرافت و شأن هنرمند است.
دیدگاه خود را بنویسید