چهل و هشت قانون قدرت

کتاب 48 قانون قدرت نوشته ی رابرت گرین به ترجمه فرناز کامیار توسط نشر هورمزد منتشر شده است. این کتاب راهنمایی عملی برای همه افرادی است که تشنه‌ی قدرت‌اند؛ می‌خواهند قدرت را ببینند، داشته باشند و در برابرش مسلح شوند. گرین 48 قانون قدرت را بر اساس نمونه های تاریخی افرادی که در به کارگیری قدرت برتر بوده اند یا شکست خورده اند، با نتایج باشکوه یا خونین (یا هر دو) تدوین کرده است. قوانین این کتاب چکیده‌ای از تاریخ سه‌هزارساله‌ی قدرت است که از استراتژیست‌ها و چهره‌های تاریخی، مثل نیکولو ماکیاوللی، سان تزو، کارل وون کلوزویتز، ملکه الیزابت اول و هنری کسینجر گرفته شده‌اند.
هر قانون فصلی مجزا دارد، در هر بخش رابرت گرین نتایج حاصل از سرپیچی یا پیروی از آن قانون را شرح می دهد. کتاب 48 قانون قدرت کتابی پرفروش در عرصه‌ی بین‌المللی است که تنها در آمریکا بیش از یک میلیون نسخه از آن به‌فروش رسیده است. اگر قبلاً کتاب را نخریده‌اید، همین الان این کار را انجام دهید تا با جزئیات جالب 48 قانون قدرت آشنا شوید. در 48 قانون قدرت، 48 رویه ضروری برای درک نحوه اعمال و اجرای قدرت مورد بررسی قرار گرفته است.
این «قوانین» ضروری مجموعه‌ای از رفتارها، نگرش‌ها و استراتژی‌هایی هستند که ممکن است برای «بازی قدرت» استفاده کنید. گرین می داند که چگونه از قدرت به طور موثر برای افزایش پتانسیل کسب و کار خود استفاده کند و آن را به تفصیل توضیح می دهد.
در 48 قانون قدرت، رابرت گرین ادعا می کند که چه بخواهید چه نخواهید، بخشی از یک بازی بی پایان قدرت هستید. شما یا در حال تلاش برای کسب قدرت هستید و از آن استفاده می کنید، یا پیاده ای هستید که توسط فردی قدرتمندتر از شما بازی می شود. شما نقش خود را انتخاب کنید. این کتاب برای کسانی است که ترجیح می دهند بازیکن باشند تا پیاده. برای اینکه شما را از یک آماتور به یک بازیکن حرفه ای تبدیل کند، برخی از اصول کلیدی که با خواندن این کتاب یاد خواهید گرفت: از دشمنان خود استفاده کنید، دیگران را به خود وابسته نگه دارید، تا حد امکان کمتر صحبت کنید، برای کارهای دیگران اعتبار قائل شوید. شما می توانید انتخاب کنید که این قوانین را اعمال یا رد کنید – اما نمی توانید از آنها فرار کنید.

چکیده کتاب 48 قانون قدرت
مردم نمی توانند ناتوان بودن را تحمل کنند. همه خواهان قدرت هستند و همیشه در تلاش برای بدست آوردن بیشتر هستند. تلاش برای رسیدن به قدرت و استفاده از آن، بازی‌ای است که همه، چه بخواهند و چه نخواهند، در آن شرکت می‌کنند. شما یا یک بازیکن قدرتمند هستید یا پیاده ای که شخص دیگری با آن بازی می کند. رابرت گرین در 48 قانون قدرت ادعا می‌کند که از آنجایی که نمی‌توانید از بازی قدرت انصراف دهید، بهتر است با یادگیری قوانین و استراتژی‌هایی که از زمان‌های قدیم تمرین شده‌اند، به یک بازیکن ماهر تبدیل شوید.
او 48 قانون قدرت را بر اساس نمونه‌ها و نوشته‌های مربوط به 3000 سال قبل از افرادی که در به کارگیری قدرت برتری داشته یا شکست خورده‌اند، تدوین کرده است که نتایج باشکوه یا خونینی به همراه داشته است. گرین استدلال می کند که پیروی از 48 قانون به طور کلی قدرت شما را افزایش می دهد، در حالی که عدم رعایت آنها باعث کاهش آن یا بدتر از آن می شود. او جزئیاتی در مورد نحوه اجرای قوانین، به علاوه مثال ها و تجزیه و تحلیل ارائه می دهد. بسیاری از قوانین در دادگاه‌های اشرافی اروپای قدیم سرچشمه گرفته یا نمونه‌ای از آنها بود، جایی که گروهی از درباریان به دنبال نفوذ در اطراف یک شخص قدرتمند بودند. اصول و قواعد رفتاری روشنی وجود داشت که همه، آنها را می دانستند، اما به کار بردن آنها هنر والایی بود که تنها عده کمی در آن موفق بودند و نه همیشه برای مدت طولانی.
درباریان در حالی که برای افزایش قدرت خود، دفاع از آن در برابر دیگران و جلوگیری از تضعیف یا پیشی گرفتن دیگران از آنها، به پادشاه خدمت می کردند. آنها متمدن به نظر می رسیدند، اما در باطن بی رحم و جاه طلب بودند. در عین حال آنها باید زیرک باشند. درباریان با تضعیف شاه به دنبال قدرت بودند، اما اگر در این مورد بی پروا عمل می کردند، همتایانشان (که هدف مشابهی داشتند) با آن ها می جنگیدند. در اوج ماندن و افزایش قدرت نیاز به استراتژی و تاکتیک داشت، اما در قلب بازی یک مهارت اساسی نهفته بود – فریبکاری که به روش های بی شماری به کار می رفت. از آن زمان، بازی قدرت تغییر چندانی نکرده است، برای تمرین مؤثر فریب دادن، نیاز به درک رفتار انسانی (خود و دیگران)، مطالعه بی وقفه اطرافیان، خویشتن داری کامل، جذابیت ظاهری، سازگاری و تفکر استراتژیک هست.

برش هایی از کتاب
هرگز شتابزده رفتار نکنید. شتابزدگی نشان از آن دارد که شرایط از دستتان خارج شده است. همیشه صبور باشید. طوری رفتار کنید انگار مطمئن هستید که در نهایت همه چیز به نفع شما به پایان خواهد رسید. بزنگاه ها را شکار کنید. فرصت مناسب را بو بکشید و جریان هایی را که موجب افزایش قدرتتان می شوند، شناسایی کنید. تا وقتی زمان مناسب فرا نرسیده، عقب بایستید اما به محض رسیدن فرصت مناسب، دست به حمله جانانه بزنید.
کاری کنید دیگران به شما وابسته شوند. این وابستگی به مراتب بیشتر از ادب، تواضع و تربیت به شمت سود خواهد رساند. کسی که تشنگی اش رفع شده باشد، بی درنگ به چاه پشت می کند چون دیگر به آن نیازی ندارد. وقتی وابستگی از بین رفت، نجابت و خوش رفتاری و احترام و ادب هم از در دیگر بیرون می روند. اولین درسی که تجربه به شما می آموزد این است که افراد را امیدوار نگه دارید اما هرگز راضی شان نکنید. اگر این شیوه را در پیش بگیرید حتی بک درباری نیز به شما نیاز خواهد داشت.
به تمرکز و قدرت بیش از پزاکندگی و وسعت اهمیت دهید. پیروزی در کیفیت است نه در کمیت. پراکندگی و وسعت بدون تمرکز و وقت هرگز راه به جایی نمی برد. افرادی که تنوع طلب هستند، همیشه بدشانسی می آورند. آنها مانند آدم گرسنه ای هستند که می خواهند از هر نوع کیک ذره ای بچشند اما وقتی می رسند که هیچ کیکی باقی نمانده است. قدرت و تمرکز، آدمی را تا حد قهرمانی بالا می برد.