ویکتور فرانکل را میلیونها نفر بهعنوان نویسنده کتاب «انسان در جستجوی معنا» میشناسند، خاطرات دلخراش هولوکاست. در این کتاب، او عمیقتر به روشهای تفکری میپردازد که او را قادر میسازد از زندان در اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرد و علیرغم همه مشکلات، معنای زندگی را بیابد. او ایده های پیشگامانه خود را گسترش می دهد و به دنبال پاسخ هایی در مورد زندگی، مرگ، ایمان و رنج می گردد. او با اعتقاد به اینکه وجود ما بسیار بیشتر از چیزی است که به نظر می رسد، می گوید: "هیچ کس نمی تواند ما را به این باور برساند که انسان حیوانی تصعید شده است، زمانی که بتوانیم نشان دهیم که در درون او فرشته ای سرکوب شده وجود دارد."در انسان در جستجوی معنای غایی، فرانکل تمایل گاه ناخودآگاه ما برای الهام یا مکاشفه را بررسی می کند. او توضیح میدهد که چگونه میتوانیم برای خود معنا بسازیم و در نهایت، نشان میدهد که چگونه زندگی چیزهای بیشتری از آنچه تصور میکردیم به ما ارائه میدهد.
مولف
مترجم
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
قسمت هایی از کتاب انسان در جستجوی معنای غایی:
ولی نباید این واقعیت را نادیده بگیرم که انسان همیشه موجودی فردیت یافته استو انسان، آن کونه که هست، همیشه به گرد یک هسته می گردد و پیوسته متمرکز برآن است، و ان هسته به تعبیر ماکس شلر نه تنها عامل بلکه «مرکز» فعالیت معنوی هم هست. من می گویم که این مرکز شخصی معنوی را لایه های روانی-جسمانی پیرامونی احاطه می کنند. اکنون به جای حرف زدن راجع به وجود معنوی و رویدادگی روانی-جسمانی، می توانیم از شخص معنوی و پوشش روانی-جسمانی «آن» سخن بگوییم. از «آن»، مرادمان تاکید بر این نکته است که شخص، یک پوشش روانی -جسمانی «دارد»، حال آن که شخص، معنوی «هست». آخر، من واقعا توجیهی در دست ندارم که بگویم «خود من» و نه حتی «خودم»، چون من یک خود «ندارم»، بلکه یک خود «هستم». در هر حال، من می توانم یک نهاد «داشته باشم»، ولی دقیقا به معنی رویدادگی روانی- جسمانی.
دیدگاه خود را بنویسید