معرفی کتاب شام آخر در سرخ ده اثر بلقیس سلیمانیرمان شام آخر در سرخده حکایت زنان میانسالی است که رازهای مگو روحشان را سنگین و روابطشان را تیره کرده است؛ رازهایی که حاصل روابط و مناسبات فرهنگی و تاریخی است و مختص نسل آرمانخواهی که اکنون در سراشیب عمر به واکاوی خود و تاریخ خود رسیده است. آیا این رازگوییها روابط آنها را محکمتر میکند یا زندگی و روابطشان را خالی از معنا میکند؟چه نوع رازی ارزش محافظت دارد؟ آیا رازها سرمایههایی بسیار شخصیاند که افشای آنها آدمی را به پوستهای بدون هسته تبدیل میکند و باعث فروپاشی هویتی او میشود؟ یا برعکس، پرده برانداختن از آنها سبب سبکی روح و گشایش در روابط میشود؟
مولف
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
قسمت هایی از کتاب شام آخر در سرخ ده
ما تشنه ی این جور رازها بودیم، برای مان حکم آب حیات را داشتند، از خمودی و بی حالی درمان می آوردند، به تکاپو می انداختندمان و جوان مان می کردند. تقریبا یک هفته از خوردوخوراک افتادیم، کارمان شده بود تلفن زدن، چت کردن و قصه ساختن. قصه های گوناگون.
دیدگاه خود را بنویسید