یکی از نکات کلیدی کتاب خواندن، انتخاب کتاب خوب یا دقیقتر انتخاب کتاب مناسب است. وقت و زمان شما محدود است بنابراین شما زمان لازم را برای خواندن تمامی کتاب ها در اختیار ندارید پس مهم است پیش از آنکه شروع به خواندن کتابی کنید حتما آگاهانه انتخاب کنید و بدانید کتابی که در دست گرفته اید شما را در مسیر رفع نیازمندیتان قرار می دهد یا نه.


1. شما به چه ژانری علاقه دارید؟

از مهم ترین معیارها برای انتخاب کتاب مناسب، آگاهی شما نسبت به ژانر مورد علاقه هست. شاید برای این کار لازم باشد چندین ژانر را امتحان کنید و رفته رفته به ژانر مورد علاقه تان برسید. با انجام این کار شما در نهایت می توانید برای خودتان سیر مطالعاتی داشته باشید.

2. آشنایی با انتشارات

بسیاری از ناشران، دقت زیادی در چاپ کتاب های مهم، پرمایه و معتبر دارند. تمرکز این نشرها بر چاپ کتاب هایی از نویسندگان و مترجمان معتبری است که در کتاب های خود مفاهیم معتبری را به خواننده ارائه می دهند. 

3. به کتابخوان ها سر بزنید

شما ممکن است در شروع کتابخوانی نویسنده ی خاص و یا انتشارات خاصی را نشناسید، پس یکی از بهترین راه های جستن کتاب مناسب کمک گرفتن از دیگران است. امروزه در بسیاری از فضاهای اجتماعی افرادی هستند که به معرفی کتاب می پردازند. پادکست هایی مثل بی پلاس یا سایت هایی مانند گودریدز می تواند به شما کمک کند پس از شنیدن خلاصه ی کتاب یا خواندن نظرات سایر کاربران در مورد کتاب و نقدهایی که بر آن شده؛ کتاب مورد علاقه تان را بیابید.

4. در مورد نویسندگان و مترجمان جستجو کنید

گاهی ممکن است شما کتابی از یک نویسنده ی جدید بخوانید و اتفاقا آن کتاب برای شما مفید و خوشایند باشد؛ برای انتخاب بعدیتان می توانید آثار دیگر نویسنده یا مترجم را امتحان کنید. از طرفی مطالعه ی ویکی پدیای نویسندگان و سوابق کاری آنها می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد و خود منبعی برای انتخاب بعدی شما باشد.

5. از خود کتاب کمک بگیرید

زمان انتخاب کتاب روشمند عمل کنید تا در نهایت بفهمید کتابی که در دست دارید آیا حاوی آنچه که شما می خواهید هست یا نه؟. در قدم اول به عنوان کتاب توجه کنید. بسیاری از کتاب ها یک عنوان اصلی دارند و یک عنوان فرعی. عنوان های فرعی می تواند در نگاه اول این آگاهی را به شما بدهد که آیا کتاب مناسب شما هست یا نه! در قدم دوم پیشگفتار کتاب ها به شما اطلاعات مناسبی درباره ی اینکه کتاب از چه چیزی حرف می زند؛ می دهد. قدم سوم مراجعه به فهرست عناوین کتاب هست. فهرست مطالب درباره ی ساختار کتاب به شما اطلاعات می دهد. با نگاهی به این قسمت شما با ریز جزئیات مطالب آمده در کتاب آشنا می شوید. تمرکز اصلی کتاب را پیدا می کنید و حتی می توانید بفهمید در کدام فصل نویسنده بیشترین پرداخت را درباره ی موضوع اصلی کتاب دارد. در قدم چهارم نمایه ای است که در پایان بسیاری از کتاب ها می آید. در این قسمت فهرستی از اسامی خاص که در کتاب به آنها اشاره شده است و یا لیستی از منابع که نویسنده از آنها کمک گرفته تا کتاب را تالیف کند آورد شده. این نمایه می تواند اطلاعات دقیقتری از چگونگی و کیفیت کتاب به شما بدهد. در بسیاری مواقع خلاصه ی پشت کتاب ها به ویژه در رمان ها می تواندکمک شایانی به شما بکند.

6. کتاب به مثابه ی مربی ورزش شما باشد

یکی از نکات کلیدی و مهم در فهم اینکه آیا کتاب نقش آگاهی بخش را برای شما دارد؛ میزان چالشی است که کتاب برای شما ایجاد می کند. اگر کتاب سطح آگاهی شما را به چالش نکشد، شما برای درک کتاب فعالانه درگیر آن نشوید، فکر و توجه شما را درگیر خود نکند و شما را وادار نکند که برای درک آن وارد چالش جدیدی شوید، به جهان بینی شما حتی یک نکته اضافه نکند مطمئن باشید آن کتاب مناسب شما نیست پس خیلی زود کتاب را ببوسید و کنار بگذارید و دوباره شروع کنید برای جستجوی کتاب دیگر.